صفحه اصلی > اخبار زابل و اخبار سیستان و اخبار عمومی و ادب نامه و ویژه : هر که را تهران فرستادیم گم شد لای دود

هر که را تهران فرستادیم گم شد لای دود

گــنـــدم خــبـــر : استاد “وحید کیخا مقدم” شاعری که از دل مردم برخاسته و دردهای مردم سیستان را به زبان شعر بازگو می کند اینبار با شعر زیبای:

” باد و بود “

هنرمندانه در دفاع از حقوق شهروندان به انتقاد از همه ی کسانی پرداخته که بر شانه های ” رای ملت ” ایستاده اند بی آنکه به زیر پایشان نگاهی بیندازند و به دلیل بلند شدن قامت شان دقت کنند، با هم این شعر زیبا را می خوانیم:

 

 

باز(نی برک*) کنار خواجه میخواند سرود
کای سرای آفتاب روشنایی ها درود

 

زخم هایت را شمردن گرچه دور از عاشقیست
لیک ما را شانه از بار وفاداری خمود

 

(بش دلبر*) نیست دیگر جای دلبر وای وای
درسرای دوست ما را روزنی باید گشود

 

هر که را تهران فرستادیم گم شد لای دود
قدر ما کم دید و نرخ خویش را کم کم فزود

 

گفت من سبزینه دارم ، از گزاف اما دریغ
چون خزان برگ درختان زرد شد درپای رود

 

کاش بودی نیمه شب همراه من، آن نیمه راه
تا صدای کوچه ی اندوهباران می شنود

 

کاتش فقرم به تن آیا ندیدی آه، آه
یا ندیدی توسن اشکی که می آمد فرود

 

ما جوانمردانه رقصیدیم در بازار عشق
ناجوانمردانگی درد است با این تاروپود

 

ما همان گوهر که بوده، بوده و خواهیم بود
این حلب باشد که تشت افتد و را از بام زود

 

آمدم درخوابت انگار ای به ظاهرآشنا
خوابت آرام و دلت آرام تر در لای دود

 

گفت شاعر؛ ای که در گوش ات نهادی پنبه ها
خاک اینجا با تو دارد حرف ها از باد و بود

 

 

* نی برک : پرنده خوش خان بهاری

*بش دلبر : نام مکانی در تالا بین المللی هامون

مدیرمسئول

مقالات مرتبط