گندم خبر: دلنوشته زیبای ای کاش وصد حیف؟؟؟ به قلم دکتر مهدی دهمرده
ای کاش و صد حیف؟؟؟
ما، ز یاران چشم یاری داشتیم.
کاش، زیتون در زمین می کاشتیم.
کاش، یک جو معرفت می داشتیم.
کاش، جای این همه حرص و طمع، اندکی هم مهربانی داشتیم.
کاش، جای این همه پست و مقام، ذره ای هم معرفت می داشتیم.
کاش، جای باد این جا آب بود.
کاش، جای خاک این جا باغ بود.
کاش، جای سنگ در دل قلب بود.
کاش، آدم در زمین بی رنگ بود، بر زبان ذکر خدا، در دلش یکرنگ بود.
کاش، مثل باران بی توقع می شدیم.
کاش، مثل دریا بی تکبر می شدیم.
کاش جای خود، خدا بین می شدیم.
حیف، حیف جای قلب در دل سنگ شد.
حیف، آدم در زمین پر رنگ شد، بر زبان ذکر خدا، در دلش نیرنگ شد.
حیف، جای آب این جا باد شد.
حیف، جای باغ این جا خاک شد.
حیف، ما خود بین گشته ایم، از خدا گفتیم و بر خود رفته ایم.
حیف، در جوانی از خدا غافل شدیم، وقت پیری عابد و زاهد شدیم.
حیف، مثل آتش، پر توقع گشته ایم، هر چه هست و بود بر خود گشته ایم.
کاش زیتون در زمین می کاشتیم.
کاش یک جو معرفت می داشتیم.