صفحه اصلی > اخبار عمومی و ادب نامه : غزلی زیبا نوشته جوان سیستانی مصطفی پورگلوی

غزلی زیبا نوشته جوان سیستانی مصطفی پورگلوی

مصطفی پورگلوی

غزلی زیبا نوشته جوان سیستانی مصطفی پورگلوی تقدیم می گردد به حضور گرم شما همراهان گرامی:

 

برخیز برادر که فرصت مجالی درنگ نیست
قافیه عوض شده نشانی ز توپ و تفنگ نیست

 

کوله بار تمدن اگر به دوش کشیده ایم سالیان دراز
باور کنید که نان مردم امروز به تفاخر فرهنگ نیست

 

فرو نشسته ایم و به پرواز شما دل خوشیم
هیهات که برای گسست زمین حتی یک کلنگ نیست

 

خون هزاران شهید اگر اکنون گشته نردبان ما
بر قله رفته ایم و در خشاب مان تیر و فشنگ نیست

 

این شهر پر است از مذلت و ناخوشی سر به سر
تا سوختنش فاصله ای بیش از دو سه فرسنگ نیست

 

چهره زدوده ایم ز غبار غم و ز جهان فارغیم
از ماست که بر ماست و این لکه ی ننگ نیست

 

این سان که شما کمر همت به بهبود بسته اید
یونسیم و دریایی برای شنای نهنگ نیست

 

راضی به رضای حقیم و چاره چیست؟
در گورهای معیشت جای هیچ متکدی تنگ نیست…

 

مصطفی پورگلوی

مقالات مرتبط