گندمــ پرس :
کاش امروز در امروز می ماند.
علی،.. نماز صبح خود را خانه می خواند.
کاش آن شب، صبحدم هرگز نمی داشت.
کاش کوفه، مسجدی هرگز نمی داشت.
شب قدر است و ما قدری نداریم،
علی در بستر است و آبرویی ما نداریم.
علی جان رفتی و عدلی نمانده، برای این جهان قدری نمانده.
عدالت با علی در زیر خاک است،
قساوت مانده و آن روی خاک است.
بدان بعد علی محرابها خون است،
دل شیعه برای آن علی دریای خون است.
بدان فردا همان روز حساب است،
تمام حرمت آدم خسی بر روی آب است.
علی جان ماه شبهای سیاهی،
علی جان شمعی و ما روسیاهیم.
علی جان دردهایت را برای چاه گفتی،
علی جان زخم هایت را برای نخل ها گفتی.
علی جان سفره ات نان و نمک بود،
علی جان قلب تو دریای غم بود.
علی جان برتر از آدم تو بودی،
علی جان آسمان خوب عالم هم تو بودی.
شب قدر است و ما قدری نداریم،
علی در بستر است و آبرویی ما نداریم.
دکتر مهدی دهمرده