نوش دارو بعد ازمرگ هزاران ماهی

  • کد خبر : 35484
  • ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۶
نوش دارو بعد ازمرگ هزاران ماهی

گندم خبر:اصلا به ما و شما چه ربطی دارد که هامون خشک شده است!!!که مردم از گرسنگی یا می میرند یا به استانهای همجوار می گریزند.اصلا به ما و شما چه؟! که بیش از دو دهه از خشکسالی می گذرد و در سرزمین  دامپرور و صیاد وکشاورز نشین سیستان هیچ صنعت و تجارت و شغلی […]

گندم خبر:اصلا به ما و شما چه ربطی دارد که هامون خشک شده است!!!
که مردم از گرسنگی یا می میرند یا به استانهای همجوار می گریزند.
اصلا به ما و شما چه؟! که بیش از دو دهه از خشکسالی می گذرد و در سرزمین  دامپرور و صیاد وکشاورز نشین سیستان هیچ صنعت و تجارت و شغلی جایگزین نشده است.
 به ما و شما چه مربوط!!! که پرنده و گیاه و ماهی ها از بی آبی می میرند.
اصلا بهتر! خدا را صد هزار مرتبه شکر! بنا به گفته ی رییس محیط زیست، هم دریاچه از شر این هرز ماهی ها راحت شد هم کارخانه های غذاسازی دام و طیور ،به نان و نوایی رسیدند.

اصلا به محیط زیست چه ربطی دارد که ریه هایتان به جای اکسیژن از خاک پر می شود و خالی نمی شود!!!
آنها که باید جلوی خاک و ریزگرد را بگیرند،نمی گیرند و اینها که فقط وظیفه ی نظارتی دارند،تقصیری ندارند چون کاری از سوی آنان انجام نمی شود که اینان نظارت کنند.
یک وقت خدایی ناکرده تصور نکنید که نظارت می تواند به معنای تحکم برای اجرا باشد،آخر کجای قانون اساسی این حق را به محیط زیست داده ؟؟؟!!!
و اگر داده باشد هم،خواندن قوانین الزام آور و تعهد ساز،از حوزه ی مسولیت ما خارج است!!!!!

لطفا اجازه دهید ما به سفرهای خارجی مان برسیم چون قطعا برد تبلیغاتی بیشتری دارد!!!

این را برای خودمان نمی گویم برای شما می گویم،مگر نشنیدید که آقای استاندار در مصاحبه ی مطبوعاتی شان همزمان با کلنگ زنی مجتمع بزرگ تفریحی .ورزشی فرمودند :”دفع ریزگردها و مقابله با طوفان خصوصا در زابل، برای ما کار سختی نیست و شدنی ست اما بیش از آن و پیش از آن باید به مسایل مهمتری اندیشید مثل فکر کردن و حرف زدن در مورد چیزهای خوب و زیبا!!!!

پس آقایان !!!!
لطفا!!!
دست از سیاه نمایی رسانه ای بردارید تا مدیران مان بیش ازین ناراحت نشدند!!!
اینقدر عکس پشت عکس، مصیبت های این مردم را تکثیر نکنید و در ابعاد بزرگتر به نمایش نگذارید.
مگر نمی بینید مسولان مسولمان!!!چه برنامه های فراشمول و جانانه ای برای جذب توریسم و راه انداختن صنعت گردشگری دارند.
خب حق هم دارند! آخر کجای جهان شهر سوخته و دهانه ی غلامان و کوه باستانی اوشیدر و آتشکده ی کرکوی و بزرگترین دریاچه ی آب شیرین جهان و چه چه و چه را می توان کنار هم داشت؟!
 نه شما بفرمایید،کسی دارد، آنچه را ما داریم؟؟!!

پس دست بردارید از پرداختن به مصایب و نپرداختن به این همه زیبایی !!!!
حیف ما و شما نیست؟؟!!!
جلوی این آبشار سرمایه گذاری داخلی و خارجی و این سیل گردشگر را که به سوی ما روان شده با حرفهای ترسناک و سیاه نمایی تان نگیرید!!!

بندگان خدا سالهاست در حال برنامه ریزی اند و تلاش،خدا قوت مسند نشینان!!!

قول می دهیم ازین پس ما سکوت کنیم و به زیبایی ها بیندیشیم تا شما فرصت انجام کارهای بزرگ برای این سرزمین اساطیری را از دست ندهید!!!
اصلا به ما چه که مرز نشینان ومرز،مرز مردانگی و شرف و عزت این مردم،مرز پایداری و ایستادگی،مرز جنوب شرقی ایران اسلامی ، درد دارد!!!!

ازین پس؛
آب را می بندید،باز می کنید….
درد را می بینید،می خوانید ،درمان می کنید….
مرز را می بندید ،باز می کنید…..
صنعت و تجارت را آزاد می کنید، به بند می کشانید…..
جاده می کشید،تصادف می نویسید…
خط دوم لوله را انتقال می دهید ،نمی دهید…
کارخانه می سازید،نمی سازید….
سفره های مردم را پر می کنید،نمی کنید….
به ما ربطی ندارد!!!!!

خودتان می دانید و خدایتان و بار مسولیتی که در این دنیا و آن دنیا به دوش خواهید کشید!!!!

اما نشود که نوشدارو شوید پس از مرگ هزاران ماهی…..ببخشید البته ،اشتباه شد….هرز ماهی!!!! بگذارید کنسانتره شوند بهتر….

یاحق

سیدمحمدکاظم حسینی طباطبائی

 

لینک کوتاه : https://gandomkhabar.ir/?p=35484

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 8در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۸
  1. واقعا عااالی بود

  2. وواقعاخدابدادبرسد

  3. احسنت واقعا دست مریزاد خدا گوش شنوا بده و وجدان بیدار

  4. سلام
    نوشدارو بعد از مرگ سیستان !
    عزیزان !
    مشکل خشکسالی سبستان در سده ی معاصر و قبل از آن ، قرار دادهای ننگین آب در دوره ستمشاهی است که حدود ۹۷ درصد آب هیرمند را به علاوه قسمت اعظم خاک سیستان به افغانستان واگذار کرد و باعث شد آوارگان سیستانی در اقصا نقاط پراکنده شوند ….در دهه های بعد و اکنون نیز باقی مانده آب بنوعی استثمار و یا صرف مصارف اضطراری و استراتژیک می شود .
    ان شاا… رئیس جمهورمحترم آینده قول میدهند مثل ابتدای این دوره ریاست جمهوری در اولین گام، همانند دریاچه ارومیه به احیای تالاب بین المللی هامون مبادرت ورزند
    اما فعلا تا انموقع از نمایندگان عزیز سیستان که مثل دو بال برای پرواز در جناحین هستند ،میخواهیم که بخاطر زندگی طاقت فرسای ملت شریف سیستان در آلوده ترین منطقه جهان و بخاطر سومدیریت های محرز در خشکی تالاب هامون و مرگ ماهی ها ، ناتوانی در عدم تثبیت شن های روان ،بحران توفانهای ریزگرد چند ده برابر فوق هشدار و ….

    ۱- برای مردم شریف دارالولایه سیستان حقوق تعیین شود !

    ۲-از مجموع ۲۰ میلیارد تومن ماهیانه درآمد مرز میلک یک چهارم آن در قبال استفاده از جاده ها ، امنیت ، حفظ مرز و دیگر امکانات سیستان ،به پنج شهر سیستان تعلق گیرد !

    ۳-در صورتی که دولتها قادر نیستند آب شرب شهر زاهدان را از دریای عمان و آبهای آزاد جهان تامین کنند ، هرچند گلوی خود سبستان خشک و عطشناک است اما ملت شریف سیستان درک و عاطفه انسانی بالایی دارند ، اشکال ندارد بجای منابع آبی شیرین و ذیقیمت سیستان، و هرچند چراغی که به خانه رواست ….پول فروش آب را در بخش های مختلف اقتصادی سیستان بدون چانه تزریق بفرمایند و هر چه سریعتر منطقه آزاد تجاری -صنعتی سیستان نیز بدون منت تصویب شود!

    ۴- سیستان عزیز از قرنها پیش تاکنون ، تنگه احد ایران محسوب می شده است و حفظ مرز با رشادتهای بسیاری میسر شده است ،ساکنین سبستان عزیز فی نفسه مرزدارانی غیور بوده و هستند و حضورشان در وسیع ترین استان کشور باعث بسیاری موازنات سیاسی -امنیتی است ، بنابراین در مخیله کسی نمی گنجد که سیستان ، استانی مستقل بشود ….باز هم اشکال ندارد!جای دوری نرفته ! دولتها هزینه ی ایجاد این موازنه های سربسته را در این شرایط فوق بحران ،محاسبه … و نرخ تعرفه های بخش های خدماتی (بیمه ها ، بهداشت و سلامت ،خدمات درمانی ،مخابرات و …)، حاملهای انرژی(آب ،برق ، بنزین و نفت و ….)را برای سبستان رایگان و تجار و کسبه و دیگر بخش ها را از مالیات معاف و برای خانوارها بطور منظم سبد کالا منظور بفرمایند .

    ۵- در چنین شرایطی شاید ?نوشدارو بصورت اورژانسی و قبل از مرگ سیستان به ماهیها برسد !

    سپاس -……….فرهاد راهداری ……?

  5. تشکر ازدردشناسی شما شهروند غیور وفریاد از وقت گذرانی مسولان بی مسولیت

  6. دشت ما ، گرگ اگر داشت ، نمی نالیدیم
    نیمی از گله ما را سگ چوپان خورده است !!؟

  7. شما یه مشت معلوم الحال هستید و فقز هدفتون تخریب اداره محیط زیست هست البته ما می دونیم از پشت پرده

  8. دهکده پشت پرچین خاطرات خودش کپک زده بود.
    غروب دهکده غربتی که هیچ گاه از یاد و خاطره ها پاک نخواهد شد.
    آوای بع بع بره هایی که بدنبال مادرانشان طنین انداخته بود و مادرهایی که مادر نبو ند و بره نمی شناختند !

    میش ها همه میش نبودند و بره ها همه بره…!
    شب که سنگین می شد و چوپان مست خواب می شد ، میش ها دریده می شدند و بره ها سرگردان آغل در سکوتی اثیری گرفتار مانده بودند و در اسراری مبهم پیچیده شده بودند که چوپان می ترسید آن را در ذهنش مرور کند.
    آنقدر این قصه ادامه یافت تا آنروز که دیگر هیج میشی بره نزائید و طنین بع بع هیچ
    بره ای در آغل چوپان را هراسان نکرد.
    حالا چوپان و دهکده می دانستند که باید میش هایی را به مرتع ببرند که دریدن را از چریدن بهتر می دانستند و توله زائیدن را از بره زائیدن…!

    چوپان راه خودش را می رفت و میش کار خودش را میکرد و دهکده با سکوت خودش می زیست.
    روزی که چوپان دریده شد ،هیچ میشی در مرتع نمی چرید و هیچ بره ای بدنبال مادرش سرگردان نبود .
    آغل به دهکده تکیه داده بود و دهکده ، زوزه های طنین انداخته در آغل را در سکوت اثیری اش می پیچید.
    روزها دهکده سرشار از میش بی بره بود و شب ها سرشار از توله ی بی مادر …!

    دهکده هم عادت کرده بود که چشم هایش را ببندد و در گوش هایش پنبه فرو کند و مرگ جوپانش را به بوته ی فراموشی بسپارد .
    وقتی دهکده جهانی شد تازه فهمیدیم که آب چگونه راه آسیاب را پیمود و میش ها چگونه دریده شدند و توله ها چگونه متولد شدند و چوپان چگونه با مرگی در پرده ی ابهام ، با پوزه ی میشی دریده شد…!

    (م . الف . غروب سیستانی )……?