واکنش جوان سیستانی به گزارش خشک شدن هامون زابلی ها را کپرنشین بیابان های تهران کرد/نامه سرگشاده به مدیر مسئول روزنامه ایران

  • کد خبر : 38415
  • ۰۳ آذر ۱۳۹۵ - ۲۲:۲۴
واکنش جوان سیستانی به گزارش خشک شدن هامون زابلی ها را کپرنشین بیابان های تهران کرد/نامه سرگشاده به مدیر مسئول روزنامه ایران

گـــنـدم خـــبـر : واکنش جوان سیستانی به گزارش خشک شدن هامون زابلی ها را کپرنشین بیابان های تهران کرد:     مدیر مسئول محترم روزنامه ایران   با عرض سلام و احترام   جناب آقای محمد فاضلی مدیر مسئول محترم روزنامه ایران   از اینکه جنابعالی را در نامه ای سرگشاده مورد خطاب قرار داده […]

گـــنـدم خـــبـر : واکنش جوان سیستانی به گزارش خشک شدن هامون زابلی ها را کپرنشین بیابان های تهران کرد:

 

 

مدیر مسئول محترم روزنامه ایران

 

با عرض سلام و احترام

 

جناب آقای محمد فاضلی مدیر مسئول محترم روزنامه ایران

 

از اینکه جنابعالی را در نامه ای سرگشاده مورد خطاب قرار داده ایم صمیمانه پوزش می طلبیم و یادآور می شویم که طرح چند نکته ی اجتماعی ضرورت این شیوه ی خطاب بود.

 

 

چهارشنبه سه آذر روزنامه ایران گزارشی با روتیتر (خشک شدن “هامون” زابلی ها را کپرنشین بیابان های تهران کرد) منتشر کرد که موجب رنجش خاطر مردمان سیستان و بلوچستان از یک رسانه نیک اندیش را فراهم ساخت. پارس ها در زمان امپراطوری هخامنشایان تقریبا بیش از ۲۵۰۰ سال قبل به اوج شکوفایی و عزت رسیدند ، جثارتا قصد قیاس ندارم اما سیستانیان از هزاره سوم قبل از میلاد مسیح یکجا نشین بودند و تا امروز هیچ سیستانی اصیلی را نمیتوانید بیابید که در کپر یا سیاه چادر زندگی کند.

 

 

برادر عزیزم عشایر حوزه بلوچستان که بعضا به حاشیه تالاب هامون کوچ می کنند از کپر و سیاه چادر استفاده می کنند و این بخشی از فرهنگ این عشایر است و به آن افتخار می کنند ولی نمیدانم این موضوع چه ارتباطی به زابلی ها دارد؟

 

 

بنده به عنوان یک روزنامه نگار نه از شما و نه از خبرنگار محترمتان خرده نمیگیرم چون شما جغرافیای استان وسیع سیستان و بلوچستان را نمیشناسید، زابل شهرستانی در مرکز منطقه سیستان واقع شده ، سیستان شامل پنج شهرستان زابل ، هامون ، هیرمند، زابل و نیمروز است ، سیستان در شمال استان سیستان و بلوچستان واقع شده است. اگر خشکسالی در منطقه سیستان اتفاق افتاده قطعا این معضل گریبانگیر تمام اهالی شهرستان های سیستان شده و نه صرفا زابل!

 

 

در بخشی از این گزارش به نقل از معاون سیاسی ، اجتماعی شهر قدس آمده : برای جلوگیری از سکونت مهاجران زابلی در مسیل رودخانه «کرج» به آنها پیشنهاد شغل داده‌ایم اما آنها «تکدی گری» در شهر را ترجیح می‌دهند.

 

 

برادر بزرگوارم از سال ۴۸ که خشکسالی عظیمی سیستان را درنوردید قالب اهالی این دیار کهن به استان های گلستان و مازندران کنونی مهاجرت کرده اند ، آمار جمعیت سیستانی ساکن استان گلستان بالغ بر یک میلیون نفر هستند، حضرتعالی روزنامه نگارید و با تحقیق حرف درست را از اکاذیب تشخیص میدهید و این رسالت شماست، سیستانی هایی که به مناطق شمال کشور مهاجرت کردند به جزء مهارت کشاورزی و دامداری سرمایه دیگری نداشتند اما با تلاش امروز جز زمین داران بزرگ این مناطق هستند و نخبگان بسیاری در حوزه هاس مختلف تحویل جامعه دادند. یکی از دلایلی که اقوام مختلف استان گلستان میل به وصلت با سیستانیان دارند کاری بودن آنهاست ، جوابیه این کپر نشینان به پیشنهاد معاون فرماندار شهر قدس که خبرنگار شما آن ها را زابلی معرفی کرده است دور از عقل و منطق به نظر می رسد.

 

 

در سیستان و بلوچستان اقوامی بسیاری از قبیل ، سیستانی ، بلوچ ، سیک، هندو، سندی، افغانی ، چلی(دوره گرد) زندگی می کنند، برخی از این اقوام مانند سیک ها، چلی ها، سندی ها ، هندو ها و افغان ها بومی سیستان و بلوچستان نیستند و در تاریخ معاصر به استان مهاجرت کردند، با وجود خشکسالی ها پی در پی ، شرایط اجتماعی و عدم داشتن شناسنامه ایرانی این اقوام غیر بومی باعث شده تا اینها به راحتی به مناطق مختلف کشور کوچ کنند و چون مدتی در سیستان و بلوچستان زیسته اند بخشی از فرهنگ این منطقه مانند پوشش و شاید گویش را با خود به میراث ببرند و شمایی که از تاریخ کشورتان آگاه نیستید به راحتی این کپپر نشینان را زابلی معرفی می کنید!و باعث رنجش خاطر این قوم کهن و با اصالت می شوید.

 

 

شاید ما اهالی رسانه عادت کرده ایم که در برابر اشتباهاتمان حتما جبهه گیری صورت گیرد یا شاید انتظار دارید همانگونه که مردم شریف آذربایجان در برابر شوخی فیتیله ها برخورد کردند و باعث ممنوع التصویری ایشان شد ، مردم سیستان نیز رفتار موازی انجام دهند؟ خیر فرهنگ و آداب این قوم اینگونه نیست. جناب فاضلی فکر نمی کنید یک عذرخواهی به این مردم شریف بدهکارید؟

 

 

زابل ، زابلستان و زاولستان اسامی است که در ادبیات حماسی شاهنامه آمده است ، فرزانه توس از اهالی این منطقه از بزرگی و خرد یاد کرده است اما قهر طبیعت باعث کاهش شکوه این قوم شده است و این معضل باعث شده هر فردی یا رسانه ای به خودش اجازه هتک حرمت دهد . از رئیس شورای شهر تهران گرفته تا روزنامه ایران!

 

 

در طول تاریخ هیچ سیستانی اصیلی را مشاهده نمی کنید تا موسیقی و ساز و دوهل بزند، همواره دوره گرد ها یا به گویش محلی چلی ها ساز و دوهل مینواختند. به همین خاطر موسیقی سیستان مدیون این دوره گرد ها است. قشر غنی جامعه افرادی را از بین این دوره گرد ها برای نواختن ساز استخدام می کردند. نسبت دادن آن افرادی که در مسیر رودخانه کرج برای درآمد موسیقی مینواختند به اهالی زابل یا سیستانی ها توهین بزرگی بود.

 

 

درون این گزارش اشکالات فرهنگی و اجتماعی بسیاری مشاهده کردم اما به دلیل طولانی شدن مطلب از درج آنان صرف نظر کردم. با توضیحات اندکی که دادم امیدوارم متوجه شده باشید که افراد مخاطب گزارش شما اصالتا به کدام قوم وابسته هستند.

 

 

انتظار می رود ضمن اصلاحیه این مطلب از اهالی سیستان طلب عذرخواهی کنید و برای جبران مشکلات سیستان علی الخصوص دیپلماسی آب را منعکس کنید.

 

 

به امید روزی که اهانت و دروغ از جامعه برچیده شود.

 

 

حسبناا…. و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

 

 

با سپاس

 

فرشید عابدی

لینک کوتاه : https://gandomkhabar.ir/?p=38415

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 5در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۵
  1. با سلام بسیار عالی بود احسنت بر شما. و ای کاش پایداری سیستانی ها برای ولایت در طول تاریخ و دادن عزت به تشیع را نیز بیان میکرد.تنها قومی که در دوران حکومت بنی امیه لعن و نفرین بر ولایت خویش نکردند و هزینه ها دادند.سیستانی نماد عزت تشیع و حامی ولایت است این قوم را دوباره باید شناخت و شناساند.

  2. مدیر مسول روزنامه ایران برای نافهمی های شخص شما متاثرهستم که صره را از ناصره تشخیص ندادید. آیا همه پایتخت نشین ها چنین تفکری آنها را قالب است.متاثرم برای شما به بلندای کوه خواجه!

  3. با سلام، آقای فرشیدی شما دچار نوعی ناسیونالیست افراطی شده اید. مطالعه کتب پژوهشی ایرانیان وشرق شناسان رهیاب ما خواهد بود. دوست عزیز زندگی چادر نشینی وایلیاتی را که به نظر شما نوعی وهن بوده وبه پاره دیگر استان تحت نام بلوچستان منتسب نموده اید کاملا سراسر توهین به عشایر سیستان از بارانی واردونی وشیبک وسارانی وجمالزهی وهمه می دانم. من خود سیستانیم اما بر جهل مقدس پایبند نیستم. سیستانیان محرومی که در سنوات قبل از انقلاب زارعین اربابان بودند زمانی به زمین وضیاع وعقار دست یافتند که با فرار عمده مالکان مشمول تقسیم اراضی شدند واینک پس از حدود ۷۰ سال دارای ریشه ای مستحکمند و و موثر. توجه شما را به کتاب سرزمین سوخته و حاشیه نشینان زابلی که موسوم به غیر شمار بوده اند جلب می کنم

  4. ?کانون تمدن شرق?

    ?من ارگ سکوا دارم کی جای من کپر بود؟
    کی شیرسیستانی مطرود و بی هنر بود؟
    ?مرکز نشین بی درد !چون بادیه نشین بود
    زابل سرای فرهنگ در شرق مستقر بود!
    ?من مهد یک تمدن هامون و هیرمندم
    در هند و چین و یونان هرجا زمن اثربود
    ?وقتی غروب اخلاق در غرب دیده میشد
    در سیستان زرخیز… هنگامه سحر بود
    ?ای بی ثمر نشینان، در شهر های پر زرق
    این سفره های پرنان ،از من تو را ثمر بود
    ?از شاهنامه گویم یا شیر مرد صفار
    یا مرجعیت بزرگی کین شیعه را جگر بود
    ?رستم کنون ،چو تهران …سهراب، سیستانش
    کز ناشناسی ای وای… خود قاتل پسر بود
    ?اینک رقیم بر خوان اشعاری از حماسه
    تا مدعی ببیند هامون که نیشکر بود
    ✍رقیم سیستانی

  5. باسلام بیراه هم نگفته بنده خودم هم چندسال حاشیه نشین تهران بودم ودارای شغل وبیمه بودم ولی از وقتی که امدم بیکار هستم باید مسئولان ما بفکر جوانان بیکار ما باشند واقعا مسئولان بی بخار داریم