محسن جان شوروشوق حسینی و ولایی تو وهمرزمانت همیشه برایم تداعی کننده یاوران وسربازان امام خمینی(ره)دراوایل انقلاب وهشت سال دفاع مقدس بود

برادر عزیز ولایی ام ، محسن جان شهادتت مبارک

خوش به حالت که از رنج و عذاب این دنیانجات یافتی.

گـــنـدم خـــبـر : محسن جان شور و شوق حسینی و ولایی تو و همرزمانت در این دنیای پر مکر و فریب،نفاق ودرویی و عوام فریبی امروز ، همیشه برایم تداعی کننده یاوران و سربازان امام خمینی (ره)در اوایل انقلاب و هشت سال دفاع مقدس بود که آرام و قرار را به شوق انجام فرمان ولایت از دست داده و همه تعلقات دنیایی و شیرینی های زندگی در کنار خانواده ها را برای عزت و امنیت مردم رها کردند و با مجاهدت و جان شیرین خود حماسه ها خلق کردند.

وقتی تو را می دیدم ، شور و شعور و تلاش شهید میرحسن ها باهمه جلوهای زیبا و مداحی های عارفانه بر انجام رسالت الهی و زینب گونه اش در جبهه و پشت جبهه برایم تازه می شد.

وقتی همراهی تو را بعد از هر عملیات با پیکرهای مطهر مظلوم وغریب شهیدان عزیز مدافع حرم و حضور در تشیع جنازه ها و سرکشی به خانواده های داغدارشان و دلجویی از یتیمانشان و سخنرانی در مراسم گرامیداشت شان ، می دیدم که حتی از پرداخت کرایه ایاب و ذهاب تو دریغ میکردند ، فرمانده مراد و شهید تو ، حاج قاسم میرحسینی را می دیم .

محسن جان لحظات زیبا و معنوی باتو بودن را در جوار برادران شهیدم میرحسن و میرقاسم و بهمن و سایر همرزمان شهیدم احساس میکردم.

وقتی در رفت و برگشت از سوریه برای درد دل می آمدی و پای صحبت های شیرین و کلام نافذ و دل سوخته ، متعهد و پر تلاش تو بر استمرار راه شهدای عزیز می نشستم و تا پاسی از شب از غربت ولایت و نفوذ لیبرالها و تکنوکرات ها و منافقین و فرصت طلبان در ارکان نظام اجرایی کشور و حذف بچه های ارزشی و ولایی از امور اجرایی و مدیریتی کشور را با اشک وسوز دل بیان می کردی و مشکلات فرهنگی جامعه ، گرفتاریهای معیشتی مردم ، بیکاری و سر خوردگی جوانان کشور، از یک سوی و رانت خواریها و تبعیض ها و اختلاس ها را در قالب خدمت به مردم و فاصله مدیران ما از ارمان امام و شهدا را درد مندانه با گریه و اشک ذکر میکردی ، اشک های تورا مرحمی بر زخم های دل و غربت خانواده های شهدا و ایثارگران می دیدم ، که چگونه از سوز دل ما در فراق شهدای مان ، سوء استفاده شده و ما را به نگهبانی از قبور مطهر شهدا دلخوش و سر گرم و به ارمانها یشان بی تفاوت نمودند، تنها جوابم در خلوت اون شب ها همنوایی و اشک ریختن در کنارت بود.

و امشب با شنیدن خبر جانسوز شهادتت تسلی بر خود نیافتم مگر مرور خاطرات با تو نشستن را، خدایا تاکی داغ فراق این اسوه های ایستادگی و مقاومت ، سمبل های غیرت و مردانگی ,تعهد و دلسوزی را در این دنیای پر مکر و فریب فاتحه بخوانیم و با کدام فعل و عمل صالح تسلی خاطر بازماندگان داغدار و دلسوخته انان باشیم ،

خدایا بحق این شهدای مظلوم و دلسوخته و دردمند راه تو، منتغم خون شهدا مهدی زهرا (س)را الساعه برسان.

آمین یا رب العالمین
اللهم عجل الولیک الفرج

محسن جان منتظر شفاعت تو: برادر دلسوخته ات میرعباس میرحسینی