بهشت سوخته در ابهام

گفته بودم که شاید باور نکنید…
گـــنـدم خـــبـر : پا به موزه جنوب شرق زاهدان که میگذاری وارد دنیایی میشوی که ذهنت را میان گذشته و حال پیوند میزند و آن وقت که وارد مسیر بازدید میشوی سوار بر بال تاریخ تا ۵ هزار سال به عقب برمی گردی و با گذر از مسیرها و مشاهده پیشینه استانی پهناور، مدام در ذهنت غفلتی را که در حق این همه قدمت شده است مرور میکنی و آن وقت روایت انفجارها و قاچاقهایی را که گاه از این دیار شنیدهای فراموش میکنی.
هر چه پیش میروی و مسیر مشخص شده بازدید، تو را به دیدن تاریخ باشکوه زندگی گذشته این استان دعوت میکند گلایههای معاون مدیرکل میراث فرهنگی را باور میکنی آن زمان که از چهره منفی ساخته شده از استان توسط رسانهها یاد میکرد. گله از پنهان کردن ناخواسته این همه قدمت و شکوه در پشت اخبار حوادثی ناگوار! حوادثی با عمری کوتاه که آمدند و رفتند اما زخمی بر چهره زیبای این بهشت گمشده به جای گذاشتند.
زخمی که جز با مرمت رسانهها بهبود نمییابد. گذری بر تاریخ سیستان و بلوچستان، سرزمینی اساطیری با تمدن ۵ هزار ساله سیستان در شمال و اصالت و طبیعت بکر بلوچستان در جنوب حکایتگر قدمت دیرینه علم، فرهنگ، هنر و صنعت در این ناحیه ازایران است. موزه زاهدان تماشاخانهای است از این تاریخ. این موزه که معماری بنای آن از قلعه تاریخی سب سراوان الگوبرداری شده است در ۳ طبقه با مسیری جذاب بازدیدکنندگان را به دیدن نمایی از تمدنهای سیستان، جیرفت و خراسان جنوبی دعوت میکند. در بخش باستان شناسی این موزه در برابر اطلاعاتی جالب که آمیخته از افسانه و واقعیت است قرار میگیری که از شهرسوخته، کوه خواجه، دهانه غلامان، اسپیدژ و … داستانهایی شنیدنی دارد.
بهشت باستان شناسان
به پیچ اول مسیر بازدید که میرسی تصویری بزرگ و باشکوه از بزرگترین محوطه باستان شناسی استان در برابر چشمانت خودنمایی میکند آن قدر مجذوبت میکند که پایت از رفتن باز میایستد و با شنیدن روایتگری باستان شناس موزه غرق در تصویر این شهر سوخته میشوی. شهری که به دلیل رمز و رازهای بسیار، بهشت باستان شناسان است و هنوز هم تازههایی برای کشف شدن دارد.
شهری با تمدنی پیشرفته که باور آن برای مردم قرن ۲۱ غیرممکن یا مشکل است و در کنار همه شگفتیهایی که از اکتشافات باستان شناسی این محوطه تاریخی میشنوی ابهام فاجعهای که برای این شهر اتفاق افتاده است در گوشه ذهنت باقی میماند. چرا شهری با این وسعت با چندین بخش مسکونی، تجاری، صنعتی و گورستان در اثر آتش سوزی از بین میرود و حیات در آن تبدیل به ممات میشود؟کارشناس باستان شناسی موزه با ظاهری آراسته و دانشی از علوم تاریخی در برابر تصاویر و آثار کشف شده از این محوطه تاریخی لب به توضیح میگشاید و فخر تمدن پیشین دیار سیستان را بازگو میکند.
آب و فاضلاب شهری در ۱۵ هزار سال پیش
«حیدریان» میگوید: سراسر شهر سوخته دارای سیستم پیشرفتهای برای انتقال آب به منازل و سطح شهر با جنس لولههایی از سفال خاصی است. نمونه این آب و فاضلاب در تمدنهای بسیار بزرگ مانند ایلامیها و هخامنشیان مشاهده شده است به همین دلیل وجود چنین سیستمی در یک شهر و میان یک قوم کوچک آن هم در ۵ هزار سال پیش دور از انتظار است و این نشان دهنده اهمیت بهداشت و تأمین آب مصرفی مردم این شهر است.
وی ادامه میدهد: شهر سوخته در منطقهای کاملاً غیرزلزله خیز بنا شده است. این شهر بدین دلیل سوخته خوانده میشود که ۲ بار به طور کامل سوخته اما بازساخته شده است و ناگهان بدون هیچ نشانی در ۲ هزار سال پیش از میلاد تخلیه شده است. طبق تحقیقات و کاوشهای انجام شده این منطقه و تمدن اعجاب انگیز بر اثر یک آتش سوزی عظیم، آن قدر عظیم که نمیتوان احتمال حمله قومی دیگر را دلیل آن دانست از بین رفته است. باستان شناسان احتمال میدهند این آتش سوزی ناشی از گرم شدن زمین و یا صاعقههای بزرگی بوده که طی چند روز یک شهر را کاملاً تبدیل به خاکستر کرده است.
علوم و فناوری
این محقق توضیح میدهد: علم و پیشرفت فناوری این قوم کوچک در ۵ هزار سال پیش آن قدر شبیه به علوم مدرن امروزی بوده است که باستان شناسان حتی در دوران بعدی تاریخ مانند دوران با عظمت هخامنشیان که ایرانیان به علومی مانند پزشکی، ستاره شناسی و دیگر علوم آشنایی داشتند، دیده نشده است. نمونه بارز آن عمل جراحی بسیار ظریف مغز یک دختربچه است که بسیار جای تعمق و تأمل دارد چرا که حتی در دوران ساسانی که دانشگاه علوم پزشکی در جندی شاپور وجود داشت چنین پیشرفتهایی در علم پزشکی مشاهده نشده است.
چشم مصنوعی
وی خاطرنشان میکند: شگفتی دیگری که در زمینه علوم پزشکی در این شهر یافت شده است، جراحی مغز و کارگذاشتن چشم مصنوعی است. این چشم مصنوعی در اسکلت یک زن ۳۵ ساله کشف شده است. طبق بررسیهای پزشکان بعد از کشف این اسکلت مشخص شد که زیرتاق ابروی این زن آثار آبسه و عفونت وجود دارد و گویا به دلیل عفونت زیاد مجبور به تخلیه کامل چشم و کارگذاشتن پروتز شدهاند و این کار با ظرافت خاصی انجام شده است که پزشکان امروزی را شگفت زده کرده است.
حیدریان، درباره جنس به کار رفته در این چشم مصنوعی میگوید: جنس آن یا همان پروتز هنوز مشخص نیست اما احتمال میرود از جنس قیر طبیعی با مخلوط یک نوع چربی حیوانی درست شده باشد. وسط این پروتز خالی است که چشم از داخل آن پیدا بوده است بدنه چشم مصنوعی با نوعی مفتول طلایی احاطه شده و توسط دو سوراخ موازی به چشم این زن پیوند زده شده بود. جالب اینجاست که در آن زمان علاوه بر جنبه پزشکی، جنبه زیبایی این عمل نیز برای آنها مهم بوده است به طوری که نقش طراحی شده روی این چشم مصنوعی دقیقاً شبیه به مویرگهای ریز داخل چشم انسان است.
اشاره باستان شناس برای دیدن تابلوی بعدی هوش و حواسم را از گذشته به حال میآورد و متوجه میشوم یک ساعت از زمان ورودم به مسیر بازدید گذشته و من هنوز درپیچ اول این موزه محصور و مبهوت تنها یکی از این آثار هستم./نویسنده : ارباب افضلی/خراسان