توسط : گندم پرس : شاهد فردا : یادداشت وارده – مرقومه ای در خصوص اوضاع نابسامان مدیریت و مبلمان شهری و در نقد عملکرد مدیران شهرداری و اعضای شورای شهر زابل و سکوت فرماندار و مسئولان سیاسی دیگر به تحریریه شاهد فردا ارسال شده که با اندکی ویرایش از منظرتان خواهد گذشت.
مدیر مسئول محترم شاهد فردا
سلام علیکم
ضمن تبریک سال جدید خدمت حضرتعالی، همکاران و مردم شریف سیستان خدمت شما عرض می نمایم که بنده جهت دیدار با خانواده همسر، در ایام عید از مشهدالرضا عازم زابل گردیدم. از اغاز حرکت شهر به شهر شاهد رشد و نمو، پیشرفت و بالندگی و آمادگی شهرها در استقبال از بهار بودم اما وا اسفا و هزار فریاد و آه، ناله و فغان از دست بی دست و بی دل افرادی که نمی دانم و شاید شما بدانید از مسئولین شهری زابل که هیچ اثر و نشانه ای از استقبال بهار و نوروز در خیابان های زابل ندیدم که ندیدم. البته ناگفته نماند که مردم شریف زابل مانند سال های گذشته و بیشتر از همه سال ها با دل و جان پذیرای بهار و مهمانان بهاری با همان روحیه خاص سیستانی ها در مهمان نوازی آماده و مهیا بودند ولی مسئولین مدیریت شهری خیر. شاید هم هنوز خواب زمستانه یا قیلوله ایشان به پایان نرسیده بود. یک روز از سفر را به همراه خانواده به بازدید از چاه نیمه و باغ وحش اختصاص دادیم که چه خوب بود دوست شفیقی ما را از رفتن بر حذر می داشت (چرا؟) چون آنجا هم اثر و نشانه ای از بهار نبود که … جز زباله های باقیمانده از مواد خوراکی مصرف شده و بعضاً گنداب در کنار درختان منظره زیبای دیگری نبود که … . با وجود «خیزش آسفالت» چاله اسکندرون های بسیاری در خیابان ها و معابر سطح شهر نسبت به ماه های گذشته وجود داشت که معلوم بود شهرداری، اداره آب و فاضلاب و … هرکجا را کنده بودند دوباره بازسازی ننموده، آثار تخریب هویدا بود. شاید شهردار، رییس آب و فاضلاب شهری، مخابرات و … مانند کشاورزان زحمتکش زمین را کنده اند تا محصولی در آینده برداشت نمایند. ولی ای غافلان! بدانید که کاشت، داشت و برداشت کشاورزان با شما تفاوت دارد. برداشت شما ماحصل عملکرد مدیریتی در پایان عمر شهرداری و شورایی شماست که باید مراقبت و مواظبت نمایید تادر پیشگاه خداوند متعال، امام عصر و مردم روسیاه نباشید که متاسفانه با این رویکرد سرانجام شما به ترکستان خواهد بود. شاهد فردا! گزارش شما را در خصوص وضعیت نابسامان شهر، شهرداری و شورای اسلامی شهر مطالعه نمودم که مرا بران داشت تا با شما نه با مسئولین چند کلامی سخن بگویم. سخن من با گوش شنوای شماست که درد آشنای مردم هستید. شاید در حوزه اجرایی نتوانید کاری انجام دهید. ولی حداقل گوش جان دارید و صبر ایوبی برای شنیدن سخن مردم و دل رستم که بی هیچ محابایی از بد حادثه و هیچ چشم داشتی از دست افرادی خاص اقدام به انعکاس معضلات مردم می نمایید. زیرا چشم شما به دست خدواند متعال و قدرشناسی مردم است که یدالله مع الجماعه. شاهد فردا! شما از شورایی که دکتر خمر را به خاطر گذران و پاس نمودن واحد های مدرک فوق لیسانس خود انتخاب نمودند و بعد ایشان را به دلایل واهی برکنار نمودند چه انتظاری دارید؟ از لیاقت و شایستگی دکتر خمر همان بس که نامه امبیر کبیر به ناصرالین شاه را به صورت بنر بر سردر شهرداری نصب نمود تا عبرتی برای اعضای شورا و دیگر دلاوران میزگرد شهری باشد که بدانند کار دولت و ملت به توصیه عمه و خاله نمی شود که متاسفانه این هشدار دکتر خمر هیچ تاثیری بر دل سپید ایشان نکرد که … . گر در خانه کس است ،یک حرف بس است . شاهد فردا! شما از شورایی که در جلسه پایانی انتخاب شهردار درخواست افراد متقاضی شهردار شدن را مانند مهندس عادلی و دیگر افراد را برخلاف مقررات و آیین نامه شورا نادید گرفته و منکر تقاضای افراد و یا به دروغ انصراف ایشان را اعلام نموذند، آیا انتظار شق القمر و ید بیضای موسی دارید؟ البته ناگفته نماند که اقدام ایشان در نهایت سکوت خبری فرمانداری و دیگر مراجع ذی ربط سیاسی گذشت، گذاشتند و رفتند و سرانجام اقای مهندس نوری دوست قدیمی گرمابه و گلستان اقای «کوچک زهی» بر مسند شهرداری تکیه زد. ناگفته نماند که انعقاد قرارداد پارک با آقای کوچک زهی یکی از ثمرات و میوه های ناشیرین مدیریت زمان مهندس سراوانی است که اکنون بر دامن شهرداری نشسته است. اقدام شورای اسلامی شهر و سکوت خبری مسئولین سیاسی شهرستان در برابر عدم مطرح نمودن نام مهندس خمر و عادلی و دیگر افراد به ظن و گمان حقیر ۲ دلیل و برهان دارد؛ ۱- برتری لیاقت و شایستگی دیگر افراد بر کفایت مهندس حمید نوری (چرا؟) چون اگر نام این افراد در جلسه مطرح می گردید انتخاب و جایگاه نوری برای تصاحب مسند شهردار تضعیف می گردید. ۲- یک قدرت پنهان و ماوراء طبیعی قبل از تشکیل جلسه شورای اسلامی بر این اقدام یعنی مطرح نکردن نام افراد در جلسه شورا تاکید نموده و یا این پیشنهاد را ارائه نموده اند (چرا؟) چون شورا بی هیچ واهمه و ترسی از آینده و حتی مرگ سیاسی خود و شکایت افراد آن طور عمل نموده و با عنایت به طرح شکایت افراد در سایت های خبری و محافل تاکنون آب از آب در دل همچنان سپید اعضای شورا و افراد غیر تکان نخورده است که … . شاهد فردا! از شهرداری که کوس رسوایی سرقت سیمان و طشت تحصن کارگران به خاطر عدم پرداخت حقوق بارها بارها از بام شورا بر زمین افتاده است، انتظار چه عمل و اقدامی دارید؟ شاهد فردا! آنقدر من بی سواد می دانم که شما نیز می دانی سیستان، سجستان، سگستان، دارالولایه ایران، مهد گهواره تمدن، سیستان کهن، انبار غله ،کوه خواجه، دهانه غلامان، چاه نیمه، مهد شهیدان میرحسینی و آیت الله طباطبایی و هزار هزار فخر دیگر سیستان که اگر بگویم مثنوی هفتاد من خواهد بود شایسته این همه ظلم و تعدی، کم توجهی و کم لطفی مدیران استان و شهرستان نیست. خلاصه کلام فقط می توانم یک جمله دعایی عرض نمایم؛ سیستان! تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد سلامت همه آفاق در سلامت توست به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
