گندم پرس:اگر دست بر قضا؛گذرتان به دریاچه های حوزه سیستان افتاده باشد؛حتما با پدیده ی چرای دام در دریاچه مواجه می شوید.دریاچه هایی که روزی باید توجه گردشگران را به خود جلب می کرد حالا آنقدر رنگ خشکی به خود گرفته که جایگاه دام ها شده است.
دریاچه این روزها به درد آفت دچار شده است و هیچ کنترل و نظارتی را شاهد نیستیم چرا که وقتی منصب های یک شخص گسترده شود دیگر وقت نظارت و ساماندهی بر محیط زیست را ندارد.
همچنین تردد خودروهای سنگین و برداشتن شن و خاک از بستر دریاچه موجب بهم ریختگی و فرسایش این محیط شده است و در کوتاهترین زمان ممکن دریاچه هویت اصلی خود را از دست داده و تبدیل به یک زمین برای چرای دام شده است.
جالبتر اینکه چرای غیر مجاز دام در دریاچه و همچنین رفت و آمد خودروهای سنگین جزو برنامه های روزانه شده است!ورود دام به بستر دریاچه اقدامی نابخردانه است.
وقتی محیط ریست از کنار چنین فاجعه ای به سادگی میگذرد ؛این امر غم انگیز میشود.
وسعت دریاچه ای که میتوانست خیلی پیشتر از اینها رنگ آبی به خود بگیرد؛حالا چراهگاه دام و طیور شده است.
چیزی که باقی می ماند و مانده!تصویر دردناک و غم انگیزی است از حمله ی دام ها به طببعت و دریاچه! و حالا دل دریاچه از دیدن بی رحمی سازمان محیط زیست سیستان به درد آمده و تنها چیزی که میدانم این است که کاش برای خودمان و سرزمینمان احترام بیشتری قائل بودیم و به این راحتی کمر به قتل طبیعت بکرش نمی بستیم.
دوستی و دشمنی با طبیعت این روزها در چه چیزی خلاصه شده است؟
طبیعتا امرور خاطرات زیبایی که از دریاچه در ذهن خود داریم هیچگاه فراموش نمی شود و حالا این زخم کهنه؛دودش به چشممان رفته است و عجیب تر این است که با سماجت زیاد پدیده ی چرای دام؛و تردد خودروهای سنگین تکرار میشود و هیچ خط قرمزی برای جلوگیری از این پدیده وجود ندارد!
چرای دام شروع موجی است که فراگیر شدنش آدم را می ترساند!به گذشته فکر کردن چیز بدی نیست!چرا مسئولین محیط زیست جایگاه دریاچه و حفظ حرمت محیط زیست را به رسمیت نمی شناسند؟!
ناتوانی محیط زیست در اداره و حفظ و نگه داری این فضا میتواند به شکل گیری مسیر بهتری در این زمینه کمک کند!بدترین قسمت این است که روز به روز بر آمار چرای دام در این محیط اضافه می شود و کم کم داریم فراموش میکنیم که این محیط دریاچه است یا چراگاه؟؟؟!!!
بستر نارضایتی عجیب و غریب مردمی از کم و کاستی های مدیریتی محیط زیست چه چیزی را میخواهد ثابت کند؟!وقتی وسعت دریاچه ها تبدیل شده به محیطی برای سرگرمی دام و ماشین ها!
دریاچه ای که دلش خون شده از بی توجهی و بی مسئولیتی؛دریاچه ای که خیلی زود همه را در برزخش غرق میکند ؛دریاچه ای که صدایش به دور دست ها رسید اما در همین استان او را هیچگاه او را به رسمیت نشناخته اند.
بی تدبیری از کجا شروع شده است تا به دریاچه سرایت کرده است؟؟؟
پارکینگ چرای دام و خودرو دریاچه این روزها جای پارک ندارد.نا بسامانی های بوجود آمده در مسیر محیط زیست چه زمانی رفع میشود؟ ریشه ی چرای دام در دریاچه و همچنین تردد خودروهای سنگین باز میگردد به عدم نظارت سازمان محیط زیست و شکستن خط قرمز های این محیط….
مهمان های ناخوانده دراین محیط این روزها!حال خوبی را برای دوستداران محیط زیست رقم نزده است!
دریاچه ای که عمریست غرق در دلخوشی بوده تا شاید دوباره آب در آن جاری شود ؛تمام دلخوشی اش تبدیل به عزا شده است. آزادی دریاچه از بند ناملایمتی های سازمان محیط زیست میتواند آینده ی بهتری رابرای آن رقم بزند؛نظارت و سازماندهی میتواند از بروز خطرات احتمالی در ابن محیط جلوگیری کند.
حالا با اندکی تامل میتوان گفت مدیریت حوزه ی محیط زیست سیستان؛باید با رعایت الزامات از بروز فجایع جلوگیری کند.
اما در این میان عدم نظارت و بی کفایتی و شاید چند شغله بودن مدیریت سبب شده تا آسیب های احتمالی و شدید به پیکر محیط زیست وارد شود و این بار انگشت اشاره ی حافظان محیط زیست و مردم ؛مدیریتی را نشانه گرفته است که به راحتی از کنار بحرانهای محیط زیستی سیستان میگذرد و خم به ابرو نمی آورد.
سیدمحمدکاظم حسینی طباطبائی