دستم بگرفت و پا به پا برد
تا شیوه ی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
شبها بر گاهواره ی من
بیدار نشست و خفتن آموخت
پدرم ،مادرم!
به خانه ی سالمندان خوش آمدید!!!
اعضای انجمن شعر و ادب آزاد سرو سیستان به همت یکی از فرزندان مهر پرورش، دکتر جعفر نوری و ریاست انجمن آقای داود مختاری،میهمان پدران و مادران مهربان خانه ی سالمندان شدند.
امروز تنهایی عزیزانی را به تماشا نشستیم که عمر گرانمایه را صرف تیمار داری و پرورش فرزندان این آب و خاک کردند و سالها چشم کشیدند تا قد کشیدن کودک جانشان را به تماشا بنشینند.
لبخندتان مبارک!!!!
شعر خواندیم ،شعر سرودیم،کف زدیم،همصدای آوازتان شدیم تا غبار اندوه سالیان از دست رفته را از سیمای مهربانتان بزداییم و لحظه ای باران شادی بر قلب هایتان ببارد زیرا که لبخند زیباترین آیه ی زندگی ست.
دور باد آفت دور فلک از جان و تنت!!!!
دکتر نوری و دوست همراهشان آقای میری به ویزیت و چک کردن فشار سالمندان نازنین پرداختند.
با این آرزو که سلامتی میهمان همیشه ی جانشان باشد.
نانت گرم،آبت سرد،خانه ات آباد باد!!!
به یاری پروردگار و تلاش دوستان، بر سفره ی شامی نشستیم که گرچه ساده اما صمیمانه و مهربانانه بود.
روی سخنم با شماست مسول عزیز!!!
شما که مسئول وجدانتان هستید.
مسول عملکردتان.
مسول دیروز و امروز و فردایتان.
مسول کردار و گفتار و پندارتان.
پدران و مادرانتان ،آینه ی فردای شمایند.
آنان را دریابید تا درنمانید