خوب که فکر میکنیم سیستان و سیستانی از همان ایام قدیم مظلوم بوده اند و مظلوم زیسته اند و صبوری پیشه کرده اند , سند این صبوری و مظلومیت را می توان در شهر سوخته , ازگذشته تا به امروز مشاهده کرد.
بله میدان باستانی که این روزها به شهر سوخته مشهور می باشد , سالهاست که مورد بی مهری قرار دارد , دقیقا مانند سیستان کهن که سالهاست مورد بی مهری قرار دارد , اما دراین بین شهر سوخته را می توان گفت از سیستان فعلی و قبلی نیز مظلوم تر.
امیدوار بودیم سالها بی مهری به سالها تاریخ و تمدن , پس از جهانی شدن آن از بین برود اما گویا این بی مهری از مجلس به دولت سرایت کرده و دولتمردان استان قصد ندارند , برای برون رفت این میدان باستانی از شرایط موجود فکری بردارند , میدانی که اگر بدان توجه شود و هزینه ای کوچک و ناچیزی در آن صورت گیرد می تواند بسیاری از گره های سیستان را حتی باز کند.
فراموشی موزه سوخته , شهر سوخته
یکی از بارزترین این بی مهری ها را می توان چنین روایت کرد : دوم خرداد 93 , خبری درخصوص آتش سوزی موزه شهر سوخته همه را شوکه کرد , آتش سوزی آنهم درست زمانی که قرار بود بحث جهانی شدن این میدان باستانی در مجامع بین المللی مطرح شود , کمی مشکوک بنظر می رسید , خوشبختانه به موزه آسیبی وارد نشد , ولی سالن آمفی تئاتر زیبای این موزه بطور کلی از بین رفت.
حال اما پس از گذشت بیش از یکسال از آتش سوزی دراین موزه , هیچ تلاشی برای بازسازی آن مشاهده نمی شود و گویا این مطلب به فراموشی سپرده شده است , این مطلب صرفا جهت اطلاع و یادآوری به عزیزان مسئول بود , تا شاید بفکر بازسازی آن باشند.
بی مهری به شهر سوخته از مجلس به دولت سرایت کرد
شاید سوال شود که چرا گفته می شود بی مهری به شهر سوخته از مجلس به دولت سرایت کرده ؟ بله کمی اگر به گذشته برگردیم زمانی که اداره میراث فرهنگی زابل به اداره کل تبدیل شد , متاسفانه رئیس مجلس شورای اسلامی پس از چند ماه از اجرای این مصوبه , آنرا مغایر با قانون دانست و آن را ملغی اعلام کرد و تا به امروز نیز آن موضوع به قوت خود باقیست و عملا مجلس و بخصوص شخص رئیس مجلس به شهر سوخته بی مهری کرد.
حال نیز این مساله به دست دولتمردان رسیده و بی مهری از جنبه ای دیگر ادامه دارد و گویا پایانی نیز بران تعریف نشده , امیدوار بودیم که پس از تاکیدات مکرر استاندار درخصوص تلاش مدیران جهت برون رفت از شرایط موجود , مسئولین میراث فرهنگی استان قدم مثبتی دراین خصوص بردارند اما آنچه درعمل مشاهده می شود چیزی جز این را نشان می دهد .
ایجاد فروشگاهی کوچک جهت رفع اجتیاجات اولیه بازدید کنندگان
در محل فعلی موزه شهر سوخته و یا حتی خود میدان باستانی شهر سوخته می توان با ایجاد رستورانی کوچک با هزینه ای چند ده میلیونی ایجاد شود و شخصی که از زابل یا زاهدان قصد مراجعه به این محل را دارد مطمئن باشد که اگر مراجعه کند , بدون امکانات باقی نخواهد ماند و یا با ایجاد فروشگاهی کوچک با هزینه کمتر اقدام به فروش اشیایی همچون نگاره سفالی بعنوان اولین انیمیشن دنیا کرد و یا چشم مصنوعی را شبیه سازی کرد و فروخت , کما اینکه درحال حاضر هم این کار در یکی از روستاهای سیستان صورت میگیرد و شخصی درحال ساخت این نگاره می باشد و با قیمتی پایین آنرا به فروش می رساند و یافروش دیگر اجناس تمدنی سیستان می تواند به آن محل رونق دهد و موجب شود ک گردشگر رغبت کند , ساعتی را در همراه با خانواده خود در آن محل سر کند که متاسفانه هیچ توجهی به این مساله نمی شود.
آیا به واقع تهیه لوازم برای یک آتلیه سنتی درمحل شهر سوخته و یا موزه این شهر کاریست دشوار ؟ که مردمی که بازدیدی دارند , پس از پایان بازدید تصویری به یادگار هم با اعضای خانواده داشته باشند ؟
با یک حساب سرانگشتی این کارهای کوچک و بزرگ برای دولتمردان در هر ماه چند میلیونی هزینه خواهد داشت , سوال این است که آیا میراث تمدنی که جهانی نیز شده است , ارزش هزینه کرد در حد حقوق دو مدیر کل در استان را هم ندارد ؟؟
شاید گفته شود که چرا بخش خصوصی وارد کار نمی شود , بله بخش خصوصی بی شک دراین شرایط سرمایه گذاری نخواهد کرد , اما اگر دولت پا پیش بگذارد پس از کمتر از یکسال بخش خصوصی وارد کار خواهد شد و کار را در دست خواهد گرفت , درهمه کشور و کارهای مشابه دولت پرچم دار بوده و پس از آن بخش خصوصی وارد کار شده است که در سیستان کهن چنین اراده ای از سوی مسئولین استانی مشاهده نمی شود.
در پایان امید داریم این خواب خوشی که بدان گرفتاریم روزی به پایان رسد و از فرصت های که اطرافمان داریم به نحو احسنت سود بریم که برای پشیمانی زمانی باقی نمانده است.
تشکر برای چشمان بیدار سیستان ،گندم پرسی ها
عامل حذف اداره کل شدن میراث………. بوه است
تنهاراه نجات سیستان قطع کردن اب زابل به زاهدان ونابودی کامل زاهدان لعنتی
سلام. مطلب خوبی را جمع بندی کردید گندم پرس عزیز
اما نکته حائز اهمیت این روزهای میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان و مدیر کل جدید اینست که در چارت اداری خود تغییرات جالبی را انجامداده که قابله بحثه.
متاسفاه مدیر کل جدید میراث فرهنگی یکی از معاونین زبده میراث فرهنگی مهندس محمدرضا سندگل که زحمات زیادی را در این نهاد کشیده و همایشهای بسیاری را در سیستان رهبری نمود و در مرمت بسیاری از بناهای تاریخی تلاشهای گشترده و فراوانی بواسطه رشته تخصصی اش که مرمت و حفظ و احیا میراث فرهنگی و همچنین ارشد معماری داشت را کنار گذاشت و اینبار نیز یک سیستانی توانمند از راس کار خارج شد و به کناری هدایت شد..اجحاف در حق نیروهای متخصص سیستانی بیداد میکند بیداد بیداد بیداد جناب دهمرده
اقا و خانم نماینده /…..
سلام بر گندم پرسی های عزیز بخاطر پیگیری های مداوم بویژه از حوزه میراث فرهنگی که مظلوم واقع شده است.
دستان مرموزی در کار هستند تا آثار باستانی ماقبل اسلامرا در کشور نابود بکنند
امروز سیستان ولایت مدار خودش گم گشته وفراموش شده واگر نه فکری عاجل ازسوی دولت مردان برایش می شد میراث گرانبهای فرهنگی هم با مردمش زیبا می شود والا بی ارزش است
سلام بر همشهریان عزیز و گندم پرس گرامی
مساله در خود ما و مشکل همین نزدیکی است ، ما مدیر نیستیم، ما پیگیر نیستیم، ما مساله شناس نیستیم، ما مطالبه گر نیستیم، ما مراجعه گر و تقاضا گر نیستیم، ما برنامه ریز نیستیم، ما سیاست گزار در مجموعه تحت مدیریت خودمان نیستیم.
و اما آنچه هستیم: ما نمایشگر هستیم، ما فقط بله قربان گو هستیم، ما محافظه کار شدید هستیم، ما شرکت کنندکان خوبی در جلسات هستیم،ما حاضرین ساکت جلسات هستیم، ما حافظان خوبی برای صندلی ها هستیم، ما خیلی راحت دلسرد میشویم و خاموش، ما اگر ابروی کج بالا دست را ببینیم انگار وحی مونزل بر ما حادث شده است و هزاران نکته دیگر.
و اما این موزه مگر خودش برود دنبال هزینه اش و معمار و سازنده اش چون عمرا اگر من بروم!!!.
خداروشکر آبدارخونه موزه آتیش نگرفت وگرنه خیلی کار سخت میشد!!
از سایت وزین گندم پرس باید تشکر کرد.دوستان بخشی از مشکلات از خودمان است تا انجا که همه می دانیم سه تا مدیر کل سیستانی عوض شده وشهر سوخته به این حال و روز افتاده واز طرف دیگر تازمانی که اداره گل واستان نشویم از این بد بختی نجات نخواهیم کرد حتی مدیران سیستانی زاهدان نشین هم راههای خورشون رومیرن وگرنه سیستان این حال وروز رو نداشت.