حکـایت نیشـگون از فـرمـانـداری ویـژه

  • کد خبر : 18520
  • ۰۸ دی ۱۳۹۳ - ۲۱:۳۳
حکـایت نیشـگون از فـرمـانـداری ویـژه

شهرگندمــــ : نیشگون که این روزها حسابی کم کار شده , سرماخوردگی رو بهونه کرد و پس از مدتها سکوت و بی خبری مطلبی درخصوص فرمانداری ویژه برای شما ارسال کرده است . البته پس از شنیدن صحبتهاش متوجه شدیم که بهونه نیست و واقعا سرما خورده و ما کم کاری کردیم که ازش سراغی […]

شهرگندمــــ : نیشگون که این روزها حسابی کم کار شده , سرماخوردگی رو بهونه کرد و پس از مدتها سکوت و بی خبری مطلبی درخصوص فرمانداری ویژه برای شما ارسال کرده است .

البته پس از شنیدن صحبتهاش متوجه شدیم که بهونه نیست و واقعا سرما خورده و ما کم کاری کردیم که ازش سراغی نگرفتیم و ادامه ماجرا.

نیشگـــــون : راستش چند وقتی بود تصمیم گرفته بودم چیزی بخورم تا از قافله عظیم خورندگان(و ایضاَ جوندگان) عقب نمانم … هر چه گشتم دیدم ای بابا… آن چه که ارزش خوردن داشت و خوردنی بود توسط دوستان پرتلاش زود تر از ما  نوش جان شده و چیزی برای ما نمانده است …

ناچار برای این که خودی نشان بدهم و مثل داستان آن مردی که سبیلش را چرب می کرد و ادای آدم های متمول را در می آورد خود را در زمره بزرگان قرار بدهم دست به دامن عزیز بهتر از جان و یار همیشه در دسترس ، ویروس محترم سرماخوردگی شدم و به جای آن همه خوردنی های رنگ و  وارنگ ـ که چیزی برای ما نمانده بود ـ سرمای شدیدی خوردم و حدود پانزده روز به صورت دردناکی بستر بیماری را در آغوش کشیدم…

تازه در این مدت بود که فهمیدم چه قدر مورد توجه دوستان صاحب قلم والسایت هستم که پاشنه تلفن را از جا کنده و هی پشت سر هم احوال نیشگون در بستر افتاده را می پرسند!!!

خلاصه این که باید به سمع مبارک دوستان  برسانم در یکی از همین شب ها که نمی دانم من داشتم هذیان می گفتم و یا این که تب داشت درِ گوشم وز وز می کرد تلفن زنگ خورد و من از خوشحالی مثل اسپند از جا پریدم که ای خدا شکرت بالاخره یکی ما را یاد کرد و زنگی به ما زد … کورمال کورمال گوشی را برداشتم و دیدم یکی از دوستان دلسوز خوب و قدیمی است که زنگ زده تا یک خبر بد را به من بدهد حالا بماند این که در لا به لای رساندن خبر ، توفیق حاصل کردیم که احوالمان را نیز بپرسد.

ماجرا از این قرار بود که این دوست بهتر از جان زنگ زده بود تا خبر دهد واژه «ویژه» از جلوی نام فرمانداری روی تابلوی ورودی آن برداشته شده است و در نتیجه دیگر همان تابلوی فرمانداری زابل ، هم فرمانداری ویژه نیست. تازه کلی هم شاکی بود…

گفتم آقا جان چرا گله و شکایت بیهوده می کنی ؟؟؟ اصلا چه ربطی به مردم دارد که تابلو و یا خود فرمانداری ما ویژه باشد یا نباشد؟؟؟ بابا جان مگر خیار شور است که ویژه و غیر ویژه داشته باشد؟؟؟

تازه خدا پدر خیارشور را بیامرزد که اگر روی ظرفش می نویسند «ویژه» داخل آن هم واقعا ویژه است , نه مثل فرمانداری ویژه ما که می نویسند «ویژه» در حالی که دوستان آن طرف خط یا همان بالادستی(منظورم اسپیلت نشینان بزرگ است) نه نگاه ویژه به فرمانداری ما دارند و نه امکانات ویژه به آن می دهند و تنها فرماندار می ماند و یک اسم پر طمطراق و یک واژه ی دهان پر کن بی فایده که روی تابلوی فرمانداری نوشته شده …

خدا وکیلی یکی بیاید به این مردم بگوید آخر بابا جان این چه حساسیتی است که نسبت به بعضی واژه ها مثل «ویژه » و «آزاد» و … دارید؟؟؟ فرمانداری ویژه … منطقه ویژه …. منطقه آزاد و هزاران هزار مورد ویژه و آزاد دیگر ….

این همه گفتید «منطقه ویژه » چه شد؟ آقایان آمدند تصویب کردند و مُهر دولت را هم پایش زدند … اما راه افتاد؟

تازه برادری را ثابت نکرده ارث پدر می خواهید و می گویید منطقه آزاد تجاری … دو روز دیگر هم می گویید «نان ویژه» ، «مسکن ویژه» ، «لباس ویژه» و این چیز ویژه و آن چیز آزاد و غیره…. و خلاصه قصه ای به بلندای عمر بشریت…

آی مردم شما را به خدا بی خیال شوید و به خانه هایتان بروید و نان و پنیر … که نه … نان و پیاز … هم که نه همان نان خالی خودتان را بخورید و دست از سر این مسئولین و این واژه ها بردارید .

آخر وقتی یک واژه مثل «ویژه» را دو روز می دهند و چهار روز می گیرند شما بر چه اساس و منطقی پا را از گلیم مندرس خود دراز تر می کنید و منطقه ویژه و بزرگ تر از آن منطقه ی آزاد طلب می کنید؟؟؟

بابا جان منطقه آزاد و ویژه مال سیرجان و بم است که حتی یک سانتی متر مرز بین المللی ندارند اما افراد بانفوذی این ور و آن ور دارند نه شمایی که چند صد کیلومتر مرز بین المللی با دوکشور خارجی دارید …

حرف هایم که به این جا رسید دیدم از آن طرف صدایی نمی آید و مکالمه قطع شده … چند حالت داشت … یا حرف هایم برای دوستم نمی صرفید و گوشی را قطع کرد … یا این که دوست گرانمایه ام پی برده بود تب دارم و فکر کرد دارم هذیان می گویم و گوشی را گذاشت… یا هم این که گوشی داغ کرده بود و اداره محترم مخابرات فتیله ی مکالمه ما را پیچیده بود…

به هر حال ای کاش دوستان بالا دستی به جای کم و زیاد کردن لفظ و واژه نگاه خود را به منطقه ویژه کنند و به سیستان در خور شأن سیستان بنگرند و با وعده های پی در پی هی مردم را سر کار نگذارند… به خدا این سر کار گذاشتن مردم هیچ ربطی به افزایش آمار اشتغال در جامعه ندارد؟؟؟ (اصلا به کسی هم مربوط نیست در هر خانه چند جوان تحصیلکرده بیکار وجود دارد … یا چند سرپرست خانوار سیستانی برای تامین مخارج زندگی و تحصیل فرزندانشان دچار مشکل هستند)

سر کار گذاشتن از این بهتر که وعده لوله کشی گاز تمامی شهر های استان بدون اعلام تاریخ  بهره برداری از این نعمت الهی توسط استاندار عزیز داده می شود در حالی که شعار گازرسانی از دولت قبل هم چنان در گوش مردم زمزمه می شود…

بالاغیرتاً زابل ـ این تنگه احدنظام  ـ ارزش توجه ورسیدگی بیشتر از این ها را دارد … می گویید نه ؟؟؟ نگاهی به نقطه نظرات و توجهات مقام معظم رهبری به این خطّه بیندازید.

با تشکر ـ نیشگون

لینک کوتاه : https://gandomkhabar.ir/?p=18520

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 18در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱۸
  1. سلام
    نیشگون عزیز جریان سرماخودگی شما وطولانی شدن آن هم شبیه مشکلات وجریانات لاینحل مردم زابل شده که هنوز اندرخم یه کوچه هست وبه قدمت تاریخ داره طولانی میشه حالا خودمونیم چراسرماخودگیت طولانی شده شاید پیش چند تا دکتررفتی که هرکدوم خودشو بالاتر از دیگری داره وکاری قبلی رو قبول ندارن اگه بقول قدیمیهای خودمون دار و دواهای محلی وگیاهی استفاده می کردی همون چند روز اول خوب می شدی حالا برادر جان ما مشکلاتمان رو زمین مونده چه با ویژه چه بی ویژه مهم راهکارهای هست که بشه هرچه زودتر با تدبیر مسئولین محترم شهرستان معضلات حل بشه بخدا اگه قراره بدون واژه ویژه معضلات موجود حل بشه ما راضی به نداشتنش هستیم

  2. باسلام
    نیشگون جان ایشالا هرچه زودتر خوب بشی وسرحال وقبراق برگردی به روال عادی درشهر زابل بیشترین جای که نیاز به نیشگون وتلنگر داره شهرداری هست شاید مدیریت ضعیف مدیران قبلی شهرداری وتجربه ناکامی قبلی راه درست را به عزیزان جدید که روی کار اومدن نشان بده انشاءاله با همکاری مسئولین ومردم شهری بسازیم که درخور شان وزندگی مردم زابل باشد برای شهر من زیبنده نیست که درمیادین وبلوارهای که جای فضای سبز وگل هست محل جولان سگهای ولگردباشد دوستان برای حل کوچکترین معضل از کمبود بودجه حرف به میان می اورید ایاجمع آوری ومعدوم کردن سگهای ولگردچقدر هزینه دارد که شهرداری از عهده آن خارج هست یا شاید متولی جمع آوری آن مشخص نیست که اگه این طور باشد که وای برما
    دوستان شهرداری زابل نیاز به طرحهای نو وجدید داره هنر یه مدیر
    کسب درآمدوهزینه های موثر ومفید هست نه مثل شهرداران قبلی که شهر زابل را فقط خلاصه در چند تا میدان وبلوار سطح شهر کرده بودن رنگ آمیزی دیوارهای شهر را کاربزرگ خود داشتند آقایان آیاواقعادر عصری که تکنولوژی بیداد می کند وشهرهای اطراف ما به فکر مبلمان شهری ونصب ال ای دی های تبلیغاتی و سایر امکانات رفاهی جهت شهروندان خود هست ما هنوز بزرگترین معضل شهرمون آسفالت چاله چوله های خیابانهای اصلی هست حال کوچه های فرعی که بماند و نارضایتی شهروندان را هم می بینیم ولی افسوس که …..

  3. طنزنیشگون گرچه لبخندبرلب مینشانداماطنز ی است که واقعیات راعریان میسازدودرلفای خودهزاران نکته داردوبایدبرنویسنده توانای آن آفرین گفت.اگرازسرماخوردگی رایی یافتی بیشتربنویس

  4. برادر نیشگون. وقتی در این دنیای مدرن موبایل نداری چگونه ازت خبر بگیریم. اگر داری جان ما بگو.

  5. سلام اوضاع واحوال سیستان مانند روستایی میماند که دارای پنج کدخدا میباشد. و متاسفانه ……………………….. شاهد مهاجرت وسیع مردم وتعطیلی اداراتی مثل سازمان عمران و گمرک زابل و……. بودیم بدون هیچگونه عکس العملی .

  6. سلام نیشگون
    جانا سخن از زبان ما می گویی .

  7. سلام به نکته خوبی اشاره کردید فرمانداری زابل که اصلا اعلام شده فرمانداری ویژه چه خدماتی ارائه می کند هنوز که مردم به مرکز استان مراجعه می کنند ودرب فرمانداری زابل نوشه شده فرمانداری شهرستان زابل از ویژه خبری نیست اگر ویژه اش اضافه شود مسئولین بالادست می بینند وسیستان هم منطقه ویژه ویا منطقه ازاد اعلام می کنند

  8. سلام
    یه پیشنهاد جهت دوستان شهر گندمی البته اگه نیشگون به حساب نیاد
    اگه امکانش هست فسمت سربرگ صفحه اصلی مجله که به مناسبت ایام محرم وصفر به رنگ مشکی مزین می باشد باتوجه به فرارسیدن ایام ربیع الاول ومیلاد حضرت محمد (ص)تغییر رنگ داده بشه وفضای شادی بخش ایجاد بشه البته دوستان این یک نظر بود وخدای ناکرده نمی خواستم در عرصه رسانه ای شما دخالت کنم

    شهرگندمـــ : سلام ممنون از حس توجه شما , شما چه رنگی رو پیشنهاد میکنید ؟

    • سلام
      من پس زمینه با رنگ آبی ونوشته ها بامشکی دور سفید وشهرگندم ولگو آن با رنگ سفید . مرسی آقا یونس از اینکه نظر کاربران هم در مجله پرسیده می شود خسته نباشید بنده عضو گروه مشورتی شما هم شدم

      • درود باعث خوشحالی ماست بی شک یک کار موفق کاریست که با شورا به پیش برود

  9. گرچه جالب بود ولی خیلی تلخ بود

  10. سلام اقا-حکایت امروزسیستان مثل کسی هست که داره غرق میشه به هر کفی دست میندازه شاید بتواندبایک راه حلی به یک کورسوئی ولو تاریک دست یابد باتشکروپوزش

    • سلام برادر
      حرفتون کاملا درسته. سیستان داره غرق میشه و بجای اینکه کاری برای نجات غریق بکنند دارند فکر میکنند تقصیرات را به گردن کی بندازن و غافل از اینکه سیستان همچنان دارد به نفسهای آخرش نزدیک میشود.

  11. حتما تو صف نفت سرما خوردی داداش ؟؟؟؟؟.

    تقصیر ما نیست که روی حرفهایمان نمیمانیم….ما برروی زمینی زندگی می کنیم که روزی یکبار خودش را دور میزند

  12. به سلامها دل نمی بندم، ازخداحافظی ها غمگین نمی شوم……دیگر عادت کرده ام به وعده های بی حاصل وگفته های بی عمل ….گر دیگران سرزمین مرا فراموش کرده اند ، من هرگز هویت خویش را فراموش نخواهم کرد، …….من از هویت خویش آگاهم ، من خویشتن را فدای سرزمینم خواهم نمود و با صدای رسا می گویم………………………..جرم من روشنی است و جرم تو تاریکی………تاکی زجرم تو بسوزد این همه پاکی ………….(منظور از تو غفلت ها است)

  13. احسن بسیار جالب بود داداش

  14. دوست عزیزی که میاد با چند تا اسم مختلف از سید باقر تشکر میکنه چرا تو این مطلب از زحمات نماینده محبوب !!! سید باقر تشکر نکرده؟!!!!

  15. شهرمان که روز به روز خرابتر شده و میشود اقایان شورای شهر فکری بکنید که فکر باشه نه اینکه افرادی را مسولیت میدهید که هیچ تغییری ایجاد نشده ما شهردار اجرایی میخواهیم