روایت تلخ یک بیمار از وضعیت فعلی بیمارستان امیرالمومنین(ع)زابل

  • کد خبر : 34035
  • ۰۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۸
روایت تلخ یک بیمار از وضعیت فعلی بیمارستان امیرالمومنین(ع)زابل

گندم پرس: درد دل ارسالی یکی از شهروندان از وضعیت فعلی بیمارستان امیرالمومنین(ع) شهرستان زابل را در ادامه بدون هیچ تغییری به سمع و نظر شما مخاطبین عزیز می رسانیم: دقیقا ده روز قبل زابل طوفان وگرد خاک شدید شد که بعدازظهر تو باغمون بودیم، سقف سایبون براثر طوفان افتادتوسرم،که با کمک همسرم از زیر آواربیرون […]

گندم پرس: درد دل ارسالی یکی از شهروندان از وضعیت فعلی بیمارستان امیرالمومنین(ع) شهرستان زابل را در ادامه بدون هیچ تغییری به سمع و نظر شما مخاطبین عزیز می رسانیم:

دقیقا ده روز قبل زابل طوفان وگرد خاک شدید شد که بعدازظهر تو باغمون بودیم، سقف سایبون براثر طوفان افتادتوسرم،که با کمک همسرم از زیر آواربیرون آمدم و به بیمارستان امیرالمومنین(ع) مراجعه کردیم.

سرگیجه داشتم و نفس کشیدن برام خیلی سخت بود و اما بیمارستان زابل در اون وضع، که پزشک به همسرم گفت اول برو ویزیت بگیر و گفت احتمالا دنده هاش شکسته و حدود نیم ساعت با اون حالت سخت فقط نشسته بودم و دکتر اورژانس گفت پاشو رو تخت دراز بکش!!! و گفتم نمیتونم پرستاری هم نبود که کمک کنه بعد که همسرم گفت ازش عکس بگیرین و چکابش کنید که خدایی نکرده خون ریزی داخلی نداشته باشه کسی جواب نداد!!!

وقتی منو منتقل کردن به اورژانس بدون اینکه پزشکی بیاد منو ببینه بهم سرم و مورفین زدند که حالم بد شد وخودم گفتم بهم مورفین نزنید بجای اینکه ببینند درد چیه با مورفین میخواستند دردمو آروم کنند!!!

نفس کشیدن سخت بود پزشک کشیک که بویی از انسانیت نداشت آقای ” س ” نمیومد ازم سر بزنه مثلا من بیمار اورژانسی بودم بهش گفتن بیا با پرخاشگری با بیمار و همراهش برخورد می کرد.

بعد سه یا چهارساعت از آقای دکتر روحانی خواستند بیاد معاینه کند که گردن ، سرم و دنده هام آسیب دیده و خود پزشک  بامن رفت سیتی اسکن و ازمن عکس گرفتند و تمام مراقبت های لازم رو انجام دادند حتی بدون هیچ شناختی فقط چون انسان دوست بود، خوشبختانه شکستگی نداشتم وفقط کوبیدگی شدید بود.

اما طی این هفت ساعت بستری اورژانسی من و اتفاقات تلخ ، ناگوار و گرفتن هزینه بسیار زیاد در بیمارستان که بگذریم تازه می رسیم به اینکه بیمارستان اصلا پارکینک درستی نداشت و راه ورودی بیمارستان تا اورژانس هیچ لامپ و روشنایی ندارد.

محیا

روایت بالا را مطالعه نمودید و شاهد دو چهره متفاوت از برخورد پزشک با بیماران بودیم چهره ای زشت و زننده و چهره ای انسان دوستانه، جا دارد از چنین پزشکانی که با مردم رنج دیده سیستان با محبت برخورد می کنند تشکر و قداردانی داشته باشیم.

 

با ما وعضویت در کانال تلگرامی گندم پرس اینجا کلیک کنید.

لینک کوتاه : http://gandomkhabar.ir/?p=34035

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 7در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۷
  1. درموردویزیت روبایدپرداخت کنى،این قانونه علوم پزشکى هست،تنقاض گویى توحرفاتونه،اگه گفتن برو ویزیت بگیر.یعنى قبل ویزیت شمارودیده پس نگیدگفتن برو ویزیت بگیر.دوما دکترشمارونیم ساعت نگه نمیداره وبدون عکس هیچ دکترى اظهارنظرنمیکنه.پس نیم ساعت هیچکارى شمانکردیدجالبه.اونوقت دکتراومده گفته برو روتخت درازبکش،پس دکتراومده.شمارو تازه منتقل کردنداورژانس؟شماازاول توورژانس بودى.اگه رسیدگى ضعیفه کمبودنیروهست.شمامشخصه یک داستان نویس ماهرهستیدبازى باکلمات که شمابکاربردید،تقریبا١ساعت فکرکردن+نوشتن ومشورته.هرچندقبول دارم ارایه خدمات ضعیفه،شمادفعى بعدزنگ بزن آمبولانس بیاد.

    • درود بر شما

    • معلومه که خودت یکی از اون آدامایی .این شخص درست میگه .بیمارستان نیست .فقط اسمش رو یدک میکشه .خودم بارها دیدم این جریانا رو .بزار بگم شوهرم کارمند اونجاست خیلی از این اتفاقات برام گفته .

  2. سلام ممنون ازاینکه درد دل مردم رو توی سایت میگذارید شب جمعه ۲۳ اردیبهشت پسرم هنگام بازیگوشی توسط آکواریوم پاش از ۵ جا پاره شد و تا ساعت ۲ شب که بارضایت شخصی بچه رو برای عمل مرخص و به زاهدان بردم دکتر جراح سید موسوی جهت ویزیت بچه ام به بهانه اینکه براش صرف ندارد برای کمتر از ۳ مریض بیاد از خونه سازمانی داخل بیمارستان جهت ویزیت نیومد منم پس از بهبودی بچه ام از دکتر شکایت کردم
    اینم شما ره ام هرکس اطلاعات بیشتری بخواد در خدمتش هستم ۰۹۱۵۱۴۱۰۱۶۹

  3. پزشکان استان ما فقط یک چیز رو می شناسند

    و اون “پول” هست و بس

  4. آفرین تخریب کنید تا همون چند تا پزشک متخصص هم فرار کنند کدوم پزشک بنام سیستانی الان در سیستان خدمت می کنه همه رفتن پس فراری ندید مشکلات همه جا است ما هم باید کمک کنیم نه شمشیر بکشیم

  5. کشتگر سیستانی .بزار اینا برن از موندنشون چه سودی که از نبودنشون چه ضرری ؟غصه نخور تا پولدار نشن جایی نمیرن .حقوقای چند میلیونی رو کجا ول کنن برن .دکتر اطفال خانم اینجا قبلا به کسی شمارش نمیرسید .رفتم مشهد مسافرت کودکم مریض شد اتفاقی مطبش بردم .از خلوتی مگس میپروند .تازه منو میشناخت چقدر خوشحال شد فکر کرد از زابل به خاطر اون رفتم .اینا اونجا ها کسی نیستن .خاطرت جمع.مطباشون تو خونه هاشونه .