شهرگندمــــ : بررسی وضعیت زیست محیطی تالاب بین المللی هامون ، به بهانه اختصاص ردیف بودجه برای احیای این تالاب
هامون و کارون در یک نگاه
شهرنشینی و مدرنیته، سبک زندگی آدم ها را تغییر داده، تا آنجا که با قیاس زندگی آدم های امروز و چند نسل گذشته، کمتر شباهتی می توان بین شان یافت. با صنعتی شدن جوامع، آدم ها هم یادشان رفت، شهر شلوغ و پرزرق و برق شان، همان جایی است که بقایش، بقای شان را حفظ می کند و اگر نادیده بگیرندش، خود را نادیده گرفته اند. محیط زندگی آدم ها، یا همان محیط زیست شان، نخستین چیزی است که در این روند، با نادیده گرفتن آدم ها، در شرف نابودی و از بین رفتن است. رودهای شمال کشور، با انواع و اقسام آلودگی ها مواجهند، دریا در شمال و جنوب، محل تخلیه پساب های صنعتی و شهری شده، رودخانه هایی که زمانی زلال ترین آب ها را داشتند و ماهیگیران برای ماهی های چاق شان صف می کشیدند، امروز در جایگاه آلوده ترین ها جا خوش کرده اند. کارون اهواز که روزگاری برایش شعرها می سرودند و پرآبی اش ورد زبان کشتیرانان و قایقرانان بود، هامون که در قصه ها از آن به عنوان دریایی نام برده می شد که کشتی ها در آن به تلاطم می افتادند، همه حال و روزی خراب دارند، آنقدر خراب که روز به روز بیشتر آب می روند و دیگر گذشتن از کنارشان هم به خاطر حجم پساب هبه شده از سوی آدم ها، دلپذیر نیست. در این صفحه، به گوشه ای از مشکلات این دو حوضه آبی، کارون خوزستان و هامون سیستان و بلوچستان پرداخته ایم تا شاید بخش ناچیزی از مصایب زیست محیطی این سرزمین بازگو شود و مردم بخوانند و بدانند چه بر سر زیستگاه شان آمده و دارد می آید.
تابستان امسال «اعتماد» گوشه ای از زندگی در تابستان خشک و پرغبار روستاهای اطراف هامون پوزک را منتشر کرد. زمانی به سیستان رفتیم که کمتر اثری از آبی که در بهار از سمت افغانستان به تالاب آمده بود، دیده می شد. بهار امسال، بهار هامون بود. اما فصل بهار که تمام شد، بهار هامون هم به پایان رسید. رونق صیادی و ورود گردشگران به سیستان، جان گرفتن مزارع گندم و تاکستان ها، رویای شیرینی بود که مانند رگبار بهاری زود گذشت. بذر امید بسیاری از کشاورزان به ثمر نرسیده، روی زمین خشکید، به محصول مزارع آب نرسید و پیش از برداشت تلف شدند. مسوولان گفته بودند، حجم آبی که به هامون رسیده برابر با ١٠ درصد میزان آب لازم برای پرشدن کل تالاب بوده است. اما این مقدار چندبرابر حقابه یک ساله هامون بود. شاید اگر خاکریز ۴٧ کیلومتری مرزی نبود، اگر رودخانه های منشعب از هامون کاملالایروبی شده بودند، علاوه بر ورود بیشتر آب به تالاب، از هدر رفتن آن در رودخانه ها جلوگیری می شد. در لایحه بودجه امسال ردیف بودجه مستقلی به ارزش پنج میلیارد تومان به تالاب هامون اختصاص یافته است. استفاده از این بودجه، نیاز با برنامه ریزی دقیق و مدیریت صحیح منابع دارد، تا علاوه بر کاهش تاثیرات منفی پدیده خشکسالی، سبب استفاده بهینه از آب ورودی به تالاب شود.
اوشیدا انتظار می کشد
زمستان ٩٢ هماهنگ کننده ارشد سازمان ملل در ایران، در بازدیدی که از تالاب هامون داشت، گفت: «هرچند مساله مواد مخدر برای همه اقوام و کشورها یک مساله امنیت بشری محسوب می شود، ولی چیزی که من امروز دیدم حتی می تواند تهدید امنیت بشری بزرگ تری داشته باشد: چیزی که بر اثر فقدان آب در این منطقه حاکم شده است. من بازدیدهایی از ارومیه، اصفهان، مشهد و شیراز نیز داشته ام. آنجا هم با کمبودهای آب و مسائل ناشی از آن دچار بودند ولی چیزی که در اینجا (سیستان) دیده شد، نشان دهنده حساسیت و عصبانیتی بود که مردم به دلیل شرایط طاقت فرسا دچار آن شده اند.»
آقای شاهرودی متولد اوشیدا یا همان کوه خواجه است. تنها عارضه طبیعی پهن دشت سیستان، کوهی مقدس برای اهالی سیستان است که در گذشته در آغوش هامونِ پر آب آرمیده بود. شاهرودی ٣١ سال است که محیط بان هامون است. وجب به وجب تالاب را می شناسد. حرف های گری لوییس را تایید می کند، می گوید: «مردم هم عصبانی هستند و هم ناامید.» ١۵سال است که خشکسالی رونق زندگی شان را خشکانده است. فصل تابستان و بادهای ١٢٠ روزه سیستان که آغاز می شود، روی در خیلی از خانه های سیستان، تابلوی «این منزل به فروش می رسد»، دیده می شود. اما پاییز که از راه می رسد، فصل کوچ هم از رونق می افتد و دوباره اندک امیدی به ماندن می روید. اما با وجود همین امیدهای اندک، سیل مهاجرت از سیستان همچنان جریان دارد. زمین برهوتی که رویش ایستاده ایم در غرب اوشیدا است. زمانی خانه پیرمرد محیط بان بوده است. می گوید اینجا جزیره ای بوده میان حجم وسیع آب تالاب. هنوز امید دارد آب برگردد و در جزیره دوران جوانی اش ساکن شود. امیدی که همکار محیط بان جوانش آن را دور از دسترس می داند. این تپه ماهورهایی که سطح تالاب را فراگرفته اند بعید است به این زودی ها جای خود را به انبوه نیزارهای میان آب بدهند. شاهرودی می گوید: «هامون که رفت، همه چیز را با خود برد، صید و شکار و صنایع دستی. اینها که رفت مردم هم رفتند.»
حجم بالایی از آبی که سالانه به تالاب وارد می شود راهی دریاچه های مصنوعی چاه نیمه می شود. کشاورزی در روستاهای شهرهای زهک، نیمروز و هامون کم و بیش رونق دارد و کشاورزان از آب چاه نیمه سهمی سالانه دارند. اما در شهر هیرمند وضع متفاوت است. ارتفاع بالاتر و نبود تاسیسات انتقال آب، زمین های این شهر را تشنه نگه داشته است. امیری، کارمند اداره محیط زیست زابل می گوید: «اگر شیوه غرقابی آبیاری با شیوه های نوین جایگزین شود، اگر کشت گونه های جدید با نیاز کمتر به آب در کنار کشت گندم انجام شود، با همین آب هم می توان بخش کشاورزی را رونق داد.»
خاکریز مرزی: سدی در برابر آب
در سال ٨٨ مرزبانی در بستر هامون صابری اقدام به کانال کشی و ایجاد خاکریز مرزی کرد تا از قاچاق مواد مخدر از بستر تالاب جلوگیری شود. بخشی از هامون صابری در کشور افغانستان واقع شده، بنابراین کیلومترها خاکریز سدی است که در فصل بارش از ورود آب به ایران جلوگیری می کند. پنج سال است که سازمان محیط زیست در تکاپوی برداشتن این سد است. همان پنج سال قبل، پس از بی نتیجه ماندن پیگیری ها از طریق مرزبانی، مکاتباتی با مرکز انجام شد و بنا به دستور مکتوب باید قسمتی از این خاکریز برای ورود آب تخریب شود: اقدامی که مرزبانی همچنان انجام آن را به تعویق می اندازد. سال گذشته زمانی که پیش بینی های هواشناسی خبر از سالی پر بارش می داد نماینده یی برای پیگیری موضوع به منطقه آمد اما باز هم حجم زیادی از آب به دلیل تعلل مرزبانی در تخریب خاکریز در خاک افغانستان ماند و هدر رفت. این تاخیر ادامه داشت تا زمانی که آب در پشت خاکریز رسیده بود و دیگر امکان تخریب با ماشین آلات وجود نداشت. هزاران نفر از مردم محلی با بیل و کلنگ توانستند تنها هفت کیلومتر از خاکریز را تخریب کنند. مردم می گویند زمانی که در خاک افغانستان، انبوهی از نیزارها در آب بالاآمده بود در خاک ایران تنها رگه هایی سبز در عمق کمی از آب پیدا بود. شنیده می شود این کیلومترهای تخریب شده، دوباره بازسازی شده اند.
طرح مدیریت جامع تالاب هامون
سازمان محیط زیست می گوید که بستر تالاب باید دست نخورده بماند. چرای دام ها، استفاده های کشاورزی و واگذاری زمین های تالاب به عشایر طبق قانون ممنوع است اما به دلیل شرایط حاد معیشتی منطقه، با هماهنگی استانداری اجازه استفاده عشایر و کشاورزان از بستر تالاب داده شده است. به گفته کارشناسان محیط زیست موازی کاری نهادهای مرتبط در کنار مشکلات ناشی از خشکسالی، روش های نامناسب مهار ریز گردها و مهم تر از آن قرار داشتن ورودی آب تالاب در کشور همسایه، اکوسیستم منطقه را با مخاطره مواجه کرده است.
اما این روزها مسوولان سازمان محیط زیست استان، صحبت از طرحی برای یکپارچه سازی مدیریت تالاب هامون می کنند. معاونت توسعه و مدیریت منابع اداره کل محیط زیست استان با اشاره به برگزاری کارگاه هایی با حضور تمام مدیران و کارشناسان نهادهای مرتبط با تالاب هامون گفت: «این طرح پس از تایید در استانداری، برای تصویب در هیات دولت به سازمان محیط زیست ارایه می شود.»این مقام مسوول می گوید: «مشکل تالاب هامون با سایر تالاب ها متفاوت است چرا که آب این تالاب از کشور همسایه تامین می شود و دلیل خشکی هامون ساختن سد در داخل کشور یا ازدیاد زمین های کشاورزی در منطقه نیست بلکه تغییرات اقلیمی در کنار تامین آب آن ازکشور همسایه تالاب را به خشکی کشاند. مشکلات این تالاب نه تنها هامون نشینان بلکه ساکنان شهرها و حتی کشورهای همسایه را تحت تاثیر قرار داده است. به همین دلیل هدف ما در طرح مدیریت یکپارچه علاوه برهماهنگی نهادهای متولی در داخل کشور، همکاری با دولت افغانستان برای نجات اکوسیستم کل منطقه است.»
نویسنده : زهرا روستا , روزنامه اعتماد
تصویر : رسول عباسی
چشم انتظار آبم/کی میرسی دوایم
کی میشود کنی تو/ باردگر نگاهم
من گشته ام چودشتی/ بی آب وبی علفزار
کی میشود بیایی/بازهم کنی صدایم
آن روزهای خوش را /آیابرفتت از یاد
تو بودی وپرنده/همواره درهوایم
من گشته ام پشیمان/امادریغ وافسوس
شایدنکرده بودم /شکری زدل خدایم
قهرت نصیب من شد/مهرت نصیب مردم
من مردم و توکردی/اینبارهم رهایم
اساتید شاعر ببخشن اگه پاتوی کفششون کردم .