: شهرگندمـــــ :
عنوان : دلنوشته سیستان برین
من سیستان برین بودم و خشکسالی حقم نبود
انبار غله ایران بودم و ویرانی حقم نبود
جلگه ای سرسبز با مرغان خوش آواز بوده ام
با اسطورها ، پر جنب وجوش ، هم ساز بوده ام
از زمانی که هیزم شکن را محرم خود کرده ام
چوب دیوار خودم را می خورم ، چون خود کرده ام
تو گوئی ؟ من به سیستان خود ، خدمت کرده ام ؟
غافلم ! اما خیال می کنم که ، خدمت کرده ام
هرچه سختی می کشم از تنگی آغوشها ست
با قفس خو کرد ه ام ، اما به زعم خویش خدمت کرد ه ام
تا به کی باید که ، جور غفلت ها را کشم
عاشقان ، حاصل بی آ بی را تا کی کشم
هر زمان هامون (شبکه) گل و بلبل نمایش می دهد
خشکی هامون عینی ، دلم را ریش می دهد
دیگران از رندی خود حقم را خوب می برند
با رندی خود بر سر سفره ام خوب می چرند
افسوس که مهمان نوازی ام را ، زود از یاد می برند
هر زمان که نسبت به صاحب منصبان خوشبین کشته ام
عاقبت از خو ش بینی ام ، بیمار و رنجور کشته ام
هرکسی سهم خودش را می برد از حق آ به ام
من ! سرو رعنا بودم و این خشکی حقم نبود
دل سوختگان هوشیار باشید که من ، آن بوده ام
هرگز سیستان را چنین ویران در عمرم ، ندیده ام
دلنوشته : امیر حمزه پیروزرام مورخ 26 /10/93
بنام خدای جهانیان. سلام عرض می کنم خدمت شما شاعر عزیز. شعر های شما چون از دل بر اید بر دل نشیند . زبانی ساده و روان دارید که هر کس هر کجای این اب و خاک کشور مان باشد دور یا نزدیک به سرزمینی که اصالتش به ان بر می گردد حسی بنام عشق و دوستی وهمدردی را در دلش احساس می کند این خود نوعی اتحاد است چرا که همه ما سیستانی ها در ارزوی ابادانی دوباره خاک اجدادیمان هستیم . من از شما متشکرم و منتظر اشعار دیگر شما هستم . در پناه حق پیروز و موفق باشید.
با تشکر از شما و متن زیبایتان، انشا ا… که متن ها تبدیل به تدبیرها گردد و کاغذها و نوشته ها تبدیل به کار و عمل شود.
سپاسگذار
با سلام جناب شاعر عزیز
شعر بسیا زیبا وروانی سروده اید وچند بار آنرا خواندم.همدلی وصمیمیت در لابلای کلام شما در مورد زابل به چشم میخورد.امیدوارم تمام حسن نیت شماوشعر شما که با شیرینی مطالب را بیان کردید تغییرات بنیادی ایجاد کند.
به نام خدا
با سلام
با نظر علی بی باک شماره 2 موافقم .
خدمت حاج حمزه خودمون بهترین درودها
سیستان به شماوامثال شماکه ماشالله به فضل خداوندرحمان بی شمارند،می بالد.وبزرگترین افتخاراین حقیرهم این است که سیستانی هستم.
مثل همیشه دلنوشته زیبایی بود.
به امیدآبادانی هرچه بیشترسرمین اجدادی
خدایا به لبهای ترک خورده هامون و به خشم خروشان آفتاب سیستان، باران رحمتت را بر یاوران ولایت علی(ع) نازل نمای و به مردم ما همت و تلاش ،وبه نمایندگان ما تعصب مثبت ، و به متعصبین ما سیاست وکیاست، وبه سیاستمداران ما انصاف ومسئولیت پذیری عطا فرما!!!!!!
باسلام
متن زیبا و فوق العاده ای بود
سپاسگزارم
با عرض سلام و درود خدمت حاج آقای پیروزرام .دلنوشته بسیار زیبا و با احساسی بود که نشانگراحساس مسؤلیت و دلسوزی شما نسبت به سرزمین اجدادیمان است.ان شاءالله و به فضل الهی بتوانیم اشعار و دلنوشته های بیشتر و جدیدتری از شما ببینیم.موفق و موید باشید,