گندم پرس:سالها از پایان ۸ سال جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران میگذرد اما هنوز خاطرات رشادتها و بزرگواریهایی رزمندگان دفاع مقدس و یاد و خاطرات شهدای جنگ هشت ساله در دل و جان مردم ایران زنده است.
۱۹ دی ماه هر سال یادروز دلاوریهای رزمندگان اسلام در عملیات کربلای ۵ است. ۱۹ دی ماه هر سال یاد آور فریادهای یا زهرایی است که قلب دشمن را در خاک شلمچه لرزاند و هراس را برای دشمن اشغالگر به ارمغان آورد. ۱۹ دی ماه هر سال بوی خون و باروت را در شلمچه زنده میکند و یادآور رشادتهای بینظیر سربازانی است که بیمحبا برای آزادی خاک میهن به قلب دشمن زدند و بسیاری به شهادت رسیدند.
۲۹ سال پیش در چنین روزی، عملیات بزرگ کربلای ۵ با رمز یا زهرا (س) از جبهه جنوب شلمچه و شرق بصره در منطقهای به وسعت ۱۵۰ کیلومتر مربع، با هدف آزادسازی شلمچه، جزایر و مناطق شرق بصره، انهدام ماشین جنگی عراق، پاسخ دندانشکن به شرارتهای دشمن در بمباران مناطق مسکونی، در سه مرحله با ۲۲ لشکر از سه قرارگاه آغاز شد و تا ۸ اسفند به مدت پنجاه روز به طول انجامید.
عملیات کربلای ۵، در شرایطی انجام گرفت که رژیم صدام قصد داشت با تبلیغات گسترده در میان حامیانش، نسبت به قدرتِ مقاومت ارتش عراق در برابر تهاجمات برقآسای رزمندگان اسلام، امیدی کاذب ایجاد کند. در این علمیات، قویترین پدافند دشمن که با کمک مستشاران خارجی ایجاد شده بود تا عمق ۹ کیلومتری خاک عراق در هم شکسته شد و دشمن برای مقابله با تهاجم برقآسای رزمندگان اسلام، ۱۴۰ تیپ را که به این منطقه اعزام شده بود که از این میان ۸۱ تیپ و گردان به طور کامل و ۳۴ تیپ دیگر به میزان ۵۰ درصد آسیب دیدند، ده درصد از نیروهای هوایی عراق منهدم شدند و سنگینترین تلفات انسانی به ارتش دشمن وارد شد.
چندین تن از فرماندهان برجسته ایرانی مانند «حسین خرازی» فرمانده لشکر۱۴ امام حسین (۷) از اصفهان، حاج قاسم میرحسینی قائممقام لشکر۴۱ ثارالله، «یدالله کلهر» قائممقام لشکر۲۷ محمد رسول الله (۹) از تهران، «حجتالاسلام والمسلمین عبدالله میثمی» مسؤول حوزه نمایندگی حضرت امام (۴) در قرارگاه خاتم الانبیأ۹))، اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر۹ بدر، هاشم اعتمادی فرمانده تیپ امام حسن (۷) محمدعلی شاهمرادی فرمانده تیپ۴۴ قمر بنیهاشم، محمد فرومندی قائممقام لشکر۵ نصر و… نیز به شهادت رسیدند.
سیستان در کربلای ۵ سهم به سزایی داشت .از اولین لحظات آغاز عملیات با ازخودگذشتگی حسین عالی جوان ۱۹ ساله تا حاج قاسم میرحسینی قائم مقام شجاع ودلیر لشکر ۴۱ ثارالله
عملیات کربلای ۵ به جهت از دست دادن سردار سرلشکر شهید حاج قاسم میرحسینی قائممقام لشکر ۴۱ ثارالله و فرماندهان عزیز دیگری ازجمله سرداران شهید حسن هراتی، عیسی خدری، عباسعلی خمری، حسینعلی عالی و دهها شهید بزرگوار جزو حزنانگیزترین و غمبارترین عملیاتهای دوران ۸ سال دفاع مقدس است
قابل ذکر است استان سیستان و بلوچستان در عملیات کربلای ۵ قریب ۱۳۰ شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرد.
بخشی از وصیت نامه شهیدحاج میرحسینی :
بسم الله الرحمن الرحیم
والدین عزیزم، ایدکم ا…تعالی
بار خدایا به یگانگی ات و اینکه شریک و همتایی برایت نیست و معبود واقعی هستی شهادت می دهم .بار خدا یا به پیامبر خاتمت حضرت محمد (ص)که فرستاده و رسول توست شهادت می دهم و به اینکه حضرت علی (ع)پیشوا و امام اول شیعیان است و اینکه قیامت و محشر روز رستا خیز حق است شهادت می دهم .بار خدایا به اینکه نظام جمهوری اسلامی به رهبری امام عزیز حق است و جنگ عراق علیه ایران به ما تحمیل شده و امروز فرزندان برومند ملت ما ایثار گرانه از تمامیت ارضی ،اسلامی،عقیدتی و مکتبی خود دفاع می کنند شهادت می دهم .
شاید مشیت حضرت داور براین باشد که توفیق شهادت پیدا کنم.مع ذالک بد نیست این جملاتی که برگرفته از عقایدم می باشد بر روی کاغذ مکتوب کنم .به هر حال به خداوند و فضل و رحمتش چشم امید دوخته ام نه به بضاعت و توشه خویش .
خدا گواه است توشه ای ندارم .مدتی در جنگ بودم که شاید بهار عمرم محسوب شود و در کنار وارسته ترین فرزندان این امت، قسمتی از عمرم را سپری کردم که نعمت بسیار بزرگی بود .بسیجیانی که جز خدانمی دیدند و جز طریقت خدایی نمی پویند و آن خالصانی که با تکیه برحقیقت توحید و معاد و عقاید و اخلاق ،اعمال و حالات خود را از آلودگیها شسته اند و جان و اعضا و جوارح خویش را به نور واقعیت تزیین کرده اند .آن کسانی که به نص کلام مولا علی (ع)دنیا را سه طلاقه کردند .
حضور در جبهه تکلیف حسینی است
پدر و مادرم !معذرت می خواهم که نتوانستم فرزند لایق و شایسته ای باشم و حق پدر فرزندی را اداکنم .هرگز زحمات و مشقات شما را در مراحل مختلف زندگی فراموش نخواهم کرد .من در پیشگاه خداوند از شما تشکر و قدر دانی می کنم .
تکلیف حسینی اقتضا کرد که در جبهه حضور پیدا کنم .اگر چه از دست دادن جوان سخت است اما چون رضایت خدا بالاتر از هر چیزی است شما هم باید رضا باشید به رضای خدا .فرزندتان امانتی بیش نبود ،خدا امانتش را از شما گرفت ،مع ذالک اندوه معنی پیدا نمی کند .
من شر منده ام وقتی به سنی رسیده ام که خود را یافتم در کنار شما نبودم تا قسمتی از خدمات بی شمار و زحمات زیادی که در جهت رشد و پرورش من تحمل شده اید ادا کنم .
از تشکر و عذر خواهی کردن از زحمت ارزنده تان زبانم عاجز است و قلم قاصر از شما می خواهم برایم دعا کنید خدا گناهانم را ببخشد .چون ما ادامه دهندگان راه امام حسین(ع) هستیم .یزیدیان بر ما خورده گیری کرده اند و سپس قتل عاماممان نموده اند و همچون حیوانات درنده به ما حمله کردند .پیران و کودکان مارا کشتند .جوانان را تکه پاره و به زنان کهنسال و دختران خرد سال تجاوز کردند .یتیمان را سر بریدند. خانه ها را سوزاندند و شهر ها را پس از غارت به ویرانه تبدیل کردند ،یا ابا عبدالله …یاوران تو را دست بریدند ؛پا قطع کردند ؛سر جدا کردند ؛با مواد شیمیایی بدنشان را کباب کردند .
تصمیم گرفتم با امام حسین بیعت کنم
چون از شما پدر و مادر مهربانم در کودکی آموخته ام وقتی داستان حماسه آفرینی های کربلای حسین (ع) را برایم تعریف می کردید .تصمیم گرفتم با امام حسین بیعت کنم که :یا ابا عبدالله ….انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم .
پدرم !الگوی تو حضرت ابراهیم است .ابراهیم خود فرزندش را به قربانگاه عشق برد .تو خود مرا به جبهه روانه کردی .صبر داشته باش که خدا صابران را دوست دارد .مادرم الگوی تو حضرت هاجر است ،حضرت هاجر خودش چشمان فرزندش را برای قربانی در راه خدا سرمه کشید و تو مرا از زیر
قر آن برای رفتن به جبهه عبور دادی .الحق که به تمام معنی مادر بودی .خداوند با کسانی است که در زندگی بردبار باشند و تو هاجر وار مرا به جبهه روانه کردی .
از برادران عزیزم که همیشه مرا هادی و راهنما بودند تشکر می کنم و عذر می خواهم که با بی ادبی و بد اخلاقی با آنها حرف زدم و آنطور که شایسته مقام برادری بود نتوانستم ادای تکلیف کنم .
اگر توانستید برایم روزه بگیرید و نماز بخوانید .به برادرانم توصیه می کنم که در هر مجلس و محفلی از جنگ وانقلاب سخن بگویید .از مظلومیت ما در برابر ستمگران بگویید از رهبری و ولایت فقیه سخن بگویید .یادتان نرود امام، ما را از اسفل السافلین به طرف اعلی علیین اوج داد .
از خواهران بسیار عزیز و زحمت کشیده ام نهایت سپاسگذاری و تشکر را دارم و امید وارم مرا عفو کنند و زحمات خود را برمن حلال کنند .
راهت پر رهرو باد ایها الشهید….