false
true
true
گندمــ پرس : سری سوم ادب نامه سیستان را همراه می شویم با سه تن از شعرای گرانقدر شهرگندمــ , سیستان کهن , محمد میر , علی شهریاری و سعید اسکندری. محمد میر چه ابری از بهار خشک شهرم سر در آوردهکه خاتون چتر گیس از شانه بر روی سر آورده؟کدام […]
true
گندمــ پرس : سری سوم ادب نامه سیستان را همراه می شویم با سه تن از شعرای گرانقدر شهرگندمــ , سیستان کهن , محمد میر , علی شهریاری و سعید اسکندری.
محمد میر
چه ابری از بهار خشک شهرم سر در آورده
که خاتون چتر گیس از شانه بر روی سر آورده؟
کدام عاشق به دشت پاک بذر عشق پاشیده
که از شنزارهای خشک زرگل گل درآورده؟
خدا را شکر نیزار آب دارد بچه ها خوبند
و حتی مادیان زاییده و شیر نر آورده
برای بچه های لوطی سرمست اهل دل
غلام از شهر صدها زنگ پای کفتر آورده
زیاد آشفته گفتم حال ما آنقدر هم خوش نیست
فقط خاتون کمی شیر و عسل از بندر آورد
الهی بشکند سرنای مست عاشق سرخوش
که لیلا با لبان خشک چشمان تر آورده
علی شهریاری
پوسیدیم
چون توتن هامان[1]
در اکتشاف نطفهی سوشیانت[2]
وقتی که تشنه ترین خاک
هامون را به حجله اش فریفت
میدان های شهر
از افسانه ها خالی ست
و هیچ شاعری
در روشنای کاغذ
فریاد نمی زند:
ما از تبار گزیم
وچهره ی کبود مان
نشان بوسه ی خورشید است
#
می خراشد گوشم را
سکوت…
————————-
1. توتن: نوعی قایق کوچک محلی سیستان در دریاچه هامون که از نی ساخته میشود.
2. سوشیانت: آخرین منجی در آیین زرتشتی که گویند نطفه اش در دریاچه هامون نگهداری میشود.
سعید اسکندری
وقتی که دنیا این قدر نامرد باشد . . .
بگذار حرف اخرم برگرد باشد . . .
چشمان لبریز از غروب یک مسافر . . .
باید شروع قصه ای پر درد باشد . . .
اینجا برایم زندگی تکرار تلخیست . . .
ادم ندیدم این چنین دلسرد باشد . . .
وقتی کسی حس میکند تنهای تنهاست . . .
فرقی ندارد زوج باشد فرد باشد . . .
این قصه هم پایان تلخی با خودش داشت . . .
بگذار تا این دفعه لیلا مرد باشد . . .
true
true
true